فیلم و سریالمقالات

نقد و بررسی فصل سوم سریال چیزهای عجیب و غریب

در ماه جولای سال ۲۰۱۹ فصل سوم سریال چیزهای عجیب غریب (Stranger Things) منتشر شد، که همه برای دیدن آن لحظه شماری می کردند خوب به بررسی این سریال هیجان انگیز می پردازیم،با ریور وب همراه باشید.

 

توجه:اگر هنوز این سریال فوق العاده هیجان انگیز را مشاهده نکرده اید،پیشنهاد میکنم از خواندن این مقاله صرف نظر کنید.
تکرار

اگر فصل دوم چیزهای عجیب غریب یک قسمت را به معرفی دوباره کاراکترها و فضای شهر هاوکینگز اختصاص می‌داد، سه قسمت ابتدایی فصل سوم دقیقا این کار را انجام می‌دهند. هاوکینگز به خاطر تاسیس یک مرکز خرید حال و هوایی تازه پیدا کرده و تمام شخصیت‌های اصلی داستان هم پس از اتفاقات فصل دوم زندگی جدیدی را شروع کرده‌اند.

ال که حالا به فرزندخوانده هاپر تبدیل شده، رابطه‌ای را با مایک آغاز کرده، لوکاس و مکس به همدیگر نزدیک شدند و جاناتان و نانسی شغلی نه چندان ایده‌آل در روزنامه محلی پیدا کرده‌اند. تمام بچه‌ها به مرحله نوجوانی رسیده‌اند و همین قضیه باعث تغییر شخصیت و زندگی آن‌ها شده است. داستین که از کمپ تابستانی برگشته، متوجه می‌شود که دوستانش به اندازه قبل به ایده‌های جالب و خطرناکی که او دارد اهمیت نمی‌دهند.

همین موضوع باعث شده که آن جمع همیشگی به چند گروه کوچک‌‌تر تبدیل شود که هر کدامشان یک هدف جداگانه را دنبال می‌کنند که البته در نهایت به یک هدف نهایی می‌رسند. نانسی و جاناتان دور از چشم‌های مدیران خود سراغ یک کسی که به نانسی در مورد یک اتفاق عجیب خبر می دهد می‌روند. مکس و ال بیشتر از همیشه به یکدیگر نزدیک شده‌اند و جالب‌تر از همه داستین، استیو و همکار جدید او یعنی رابین به دنبال حل یک معمای عجیب می‌روند.

 

 stranger_things

محور داستانی

باز شدن این محور داستانی جداگانه به برادران دافر کمک کرده تا به هر کدام از شخصیت‌های اصلی بیشتر از گذشته بپردازند و با کاراکترهای کامل و جالب‌تری نسبت به گذشته روبرو باشیم. یکی از نگرانی‌های همیشگی من در مورد چیزهای عجیب غریب به پرداختن به شخصیت ال بعد از فصل اول برمی‌گشت. بعد از زمانی که این دختر عجیب و غریب و کم‌حرف که بیشتر عمر خود را در آزمایشگاه‌های نظامی سر کرده، وارد اجتماع می‌شود و حال نیاز دارد که خود را با محیط جدید وقف داده و تغییر کند.

روندی که ال در فصل قبل با پیدا کردن مادر واقعی خود و ملاقات با انسان‌هایی شبیه به خودش آغاز کرده بود این بار در فصل سوم با چاشنی ورود به نوجوانی و عشق همراه شده. در واقع این اتفاقات همگی ال را به شخصیت کامل تر و قابل باورتری تبدیل می‌کنند اما همزمان او توانسته جذابیت و دوست‌داشتنی بودن همیشگی خودش را هم حفظ کند.

البته که کاراکترهایی مثل ال، مکس، داستین، استیو و مایک بیشتر از گذشته شخصیت پردازی و کامل می‌شوند اما زیاد شدن محور داستانی باعث شده که زمان کافی برای پردازش تعداد دیگری از شخصیت‌های اصلی سریال وجود نداشته باشد. برای مثال، ماجرایی که نانسی و جاناتان دنبال می‌کنند با وجود جذابیت‌هایی که دارد چندان در خط اصلی داستانی فصل سوم جایی نداشته و تقریبا این دو کاراکتر دوست داشتنی را تا حد زیادی از روند سریال خارج می‌کند.

 

stranger things

 

گروه

از سوی دیگر، گروه سه نفره بامزه‌ای که داستین، استیو و رابین برای حل معمایی عجیب تشکیل می‌دهند یکی از المان‌هایی است که فصل سوم را از دوم به اندازه زیادی جلو می‌اندازد. رابطه‌ای که این سه نفر با یکدیگر دارند از لحاظ تازگی دقیقا همان حس و حالی را منتقل می‌کند که هنگام اضافه شدن ال به جمع مایک و دوستانش در فصل اول داشتیم. تماش

جدا از داستان هیجان انگیزی که همیشه یکی از ویژگی‌های اصلی چیزهای عجیب غریب بوده، بسیاری از تماشاگران این سریال را به خاطر فضای دوست داشتنی، حس نوستالژیک و ارجاعات زیادی که به دهه هشتاد دارد دوست دارند. این ویژگی‌ها همگی در فصل سوم چیزهای عجیب غریب پر رنگ‌تر از گذشته شده‌اند. در واقع، هشت قسمت جدید این سریال فضایی بسیار روشن و پر زرق و برق‌تر از گذشته دارند.

 

stranger things

 

مرکز خرید

همین مرکز خرید تازه تاسیس که بخش زیادی از اتفاقات فصل سه در آن دارد رنگ و لعاب زیادی به سریال بخشیده و هر گوشه آن پر از آبجکت‌هایی هست که به خوبی حس و حال دهه هشتاد را منتقل می‌کنند. به جز محیط این ارجاع‌‌ها را می‌توانید در لباس‌ها‌، موسیقی، ماشین‌ها و حتی یکی از کاراکترهای جدید که شباهت غیر قابل انکاری به شخصیت اصلی فیلم ترمیناتور دارد پیدا کرد.

در کل، فصل سوم چیزهای عجیب غریب سریالی است برای که همه مخاطبان ساخته شده و به همین خاطر فضای نسبتا سبک و راحت‌تری نسبت به گذشته دارد. سریال نسبت به گذشته ارجاعات بیشتری به دهه هشتاد دارد و تعداد جوک‌‌ها و دیالوگ‌های طنزی که در جریان هشت قسمت شنیده می‌شود هم بیشتر از گذشته شده است. البته چیزهای عجیب غریب جدید دچار مشکلی نمی‌شود که گیم‌آو ترونز در فصل‌های پایانی خود به آن برخود.

به این معنا که زیاد شدن خطوط داستانی باعث نشده که پایان آن سر سری و بدون توجه به جزییات رقم بخورد. به نوعی، نویسندگان سریال با این که در این قسمت به سمت روایت شاخه‌ای و قصه‌های کوچک‌تر رفته‌اند، اجازه نداده‌اند که این شاخه‌ها مانند وضعیتی که در گیم‌ آو ترونز شاهد آن بودیم شاخ و برگ بگیرند و دنبال کردن آن ها کار راحت‌تری است.

تقریبا تمام‌های قصه‌هایی که در این فصل آغاز می‌شوند به جز یکی دو مورد که ما را برای فصل چهارم هیجان زده نگه می‌دارند، به اتمام می‌رسند. این قضیه چه در پایان فصل سوم و چه در فصول بعدی باعث خواهد شد که چیزهای عجیب غریب به عنوان یک سریال پر بازیگر برای تماشاگران گیج‌کننده نشود و نویسندگان دست بازتری برای رسیدن به پایانی داشته باشند که همزمان با سوپرایز کردن هواداران، آن‌ها را راضی و هیجان زده نگه می‌دارد.

 

stranger things

 

همکاری دو دوست

این همکاری استیو و داستین به عنوان دو شخصیت دوست داشتنی فصل‌های قبلی بسیار خوب از آب در آمده و رابین هم به عنوان شخصیت جدید به خوبی خودش را به گروه اضافه می‌کند.

نباید از افزایش قابل توجه نقش کاراکتر بیلی هم غافل شد که از همان قسمت اول بخش زیادی از اتفاقات بازی حول محور کارهایی که او درگیرشان شده است می‌چرخد، اتفاقی که احتمالا بعد از ابراز علاقه زیاد طرفداران به شخصیت او رخ داده است.

همان‌طور که پیش از این گفتم، فصل سوم چیزهای عجیب غریب فصل کامل‌تری نسبت به هر دو فصل قبلی بوده، در بعضی از محور ها بسیار به آن‌ها شبیه است. مسیری که ال و دوستانش برای رسیدن به سرنخ‌ها و شکست دادن دشمنان طی می‌کنند، شباهت زیادی به گذشته دارد و همین قضیه تا حد زیادی در فصل سوم کم‌رنگ کرده است.

بعضی از شخصیت‌های جدید مثل شهردار نیز نمی‌توانند خود را به عنوان یک کاراکتر مهم معرفی کنند و فراموش کردن و اهمیت ندادن به آن‌ها کار راحتی است. البته از لحاظ جلوه ی بصری این فصل یک بار دیگر ثابت می‌کند که کیفیت سریال‌های تلویزیونی در حال حرکت به سمت صنعت سینما است.

strangerthings

 

0 0 votes
امتیازدهی به مقاله
مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
View all comments
دکمه بازگشت به بالا