یک سریال تلویزیونی درام آمریکایی که توسط کریستوفر کانتول و کریستوفر سی راجرز ساخته شده است. که از شبکه AMC در ایالات متحده از اول ماه ژوئن ۲۰۱۴ ، تا ۱۴ ماه اکتبر ۲۰۱۷ پخش شد و شامل چهار فصل و ۴۰ قسمت است.
سریال halt and catch fire
این سریال در مدت زمان بیش از ده سال ، یک نمایش داستانی را از انقلاب رایانه های شخصی دهه ۱۹۸۰ و بعد از آن رشد شبکه جهانی وب در اوایل دهه ۱۹۹۰ به تصویر می کشد. عنوان این به دستورالعمل کد رایانه ای Halt and Catch Fire (HCF) اطلاق می شود ، اجرای این کار باعث می شود واحد پردازش مرکزی رایانه متوقف شود.
در فصل اول ، شرکت Cardiff Electric نخستین تلاش خود را برای انجام محاسبات شخصی انجام داد و کارآفرین جو MacMillan (لی پیس) برای ساختن یک clone IBM PC با کمک گوردون کلارک (Scoot McNairy) مهندس کامپیوتر و مجری برنامه کامرون Howe در حال اجرای یک پروژه است. (مکنزی دیویس).
تمرکز فصل دو و سه به یک شرکت نوپا ، یعنی جامعه آنلاین موتینی می باشد که توسط کامرون و همسر گوردون ، دونا (کری بیشه) اداره می شود ، در حالی که جو به تنهایی فعالیت می کند. فصل چهارم و آخر بر موتورهای جستجوی وب رقیب که شامل تمام شخصیت های اصلی است ، متمرکز شده است.
کودکی کانتول
این داستان از کودکی کانتول در فیلم Silicon Prairie of Dallas-Fort Worth ساخته شده است ، جایی که پدرش به عنوان یک فروشنده نرم افزار کار می کرد و تحقیقات بعدی سازندگان در مورد تگزاس در نوآوری های محاسبات شخصی دهه ۱۹۸۰ بود. این فیلمبرداری در آتلانتا ، جورجیا ، و توسط عوامل شبکه ساخته شده است ، این سریال برای دو فصل اول در Silicon Prairie و دره سیلیکون برای دومین سال خود تنظیم شده است.
اگرچه بسیاری از منتقدان ابتدا آن را از سری های دیگر مانند Mad Men می دانستند. در هر فصل ، این سریال با تحسین و تشویق روبرو شد و تا زمانی که به پایان رسید ، منتقدین آن را جزء بهترین نمایش های سال ۲۰۱۰ قلمداد کردند. این سریال با وجود استقبال جدی از آن ، در پخش خود رتبه های پایینی در مورد بیننده ها را تجربه کرد و تنها قسمت اول برای پخش اولیه خود از یک میلیون بیننده پیشی گرفت.
بازیگران
لی پیس به عنوان جو مک میلن: کارآفرین فناوری و مدیر سابق فروش IBM ، او به کاردیف الکتریک پیوست و در آنجا انگیزه ای برای کلون IBM فراهم می کند.در ادامه این شرکت ، وی پروژه هایی را شامل می شود که شامل اشتراک ، NSFNET ، نرم افزار آنتی ویروس ، مرورگر وب و موتور جستجو است. او تخصص فنی محدودی دارد و با شخصیت های دیگر از جمله رابطه عاشقانه پیچیده با کامرون هوو رابطه ای دشوار دارد و از والدینش دوری می شود
Scoot McNairy در نقش گوردون کلارک: یک مهندس کامپیوتر که توسط جو مک مسیلان برای ساختن کلون IBM در اولین فصل انتخاب شده است. با انگیزه از شکست Symphonic ، رایانه ای که او به همراه همسرش دونا ایجاد کرد ، گوردون با جو همکاری می کند تا سخت افزار کامپیوتر جدید را بسازد. وی متاسفانه از یک اختلال دژنراتیو مغزی ناشی از انسفالوپاتی سمی در طی فصول بعدی و ازدواج وی رنج می برد.
مکنزی دیویس در نقش کامرون هوو : ایشان نابغۀ فناوری تشریف دارند که توسط جو مک مسیلان از یک دانشگاه استخدام می شود تا بایوس را برای کلون IBM بنویسد. او بعداً شرکت بازی های آنلاین خود را ، Mutiny ، با دونا کلارک تشکیل می دهد و Space Bike ، یک سری بازی های ویدیویی موفق را برای آتاری تولید می کند. [۱۰] پدرش در جنگ ویتنام درگذشت و با مادرش رابطه سختی دارد.
نویسنده
توسط کریستوفر کانتول و کریستوفر سی راجرز ساخته شده است ، که هنگام کار در شرکت والت دیزنی همدیگر را ملاقات کردند. شرکت فیلمبرداری آنلاین کانتول توسط دیزنی به دست آورد و وی به بخش بازاریابی آن منتقل شد ، در حالی که راجرز توسط تیم کانتول برای مدیریت برنامه دیزنی برای رسانه های اجتماعی استخدام شده بود.
بعد از یک سال همکاری با یکدیگر ، آنها گرفتند که هر یک از آنها برنامه های فیلمنامه نویسی را در کالج فارغ التحصیل شده اند – کانتول از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی به عنوان دانشجوی کارشناسی ارشد ، و راجرز از دانشگاه کالیفرنیا لس آنجلس به عنوان دانشجوی فارغ التحصیل و همینطور خودش به عنوان “نویسندگان با تعبیر خواب” یاد کرد.
موسیقی
امتیاز اصلی توسط موسیقی دان اتریشی ، پاول هسلینگر که قبلاً از گروه موسیقی الکترونیکی آلمانی “Tangerine Dream” از سالهای ۱۹۸۶-۱۹۹۰ تشکیل شده بود. او موقعیت را در این سریال از طریق سرپرست موسیقی ، دوستش توماس گلوبویچ به دست آورد. هسلینگر پس از ضبط موسیقی در دهه ۱۹۸۰ ، Halt and Catch Fire به عنوان دومین فرصت برای نوشتن این دهه جذب شد.
با این حال ، به جای اینکه فقط موسیقی ۱۹۸۰ را احیا کند ، وی در عوض می خواست از حالت خلقی خود بیرون بیاید ، و آهنگ های یکپارچه سازی با سیستم عامل مورد علاقه خود را با عناصر امروزی ترکیب کند. او از تجهیزات و نمونه های اصلی خود و همچنین ابزارهای مجازی استفاده کرد و ترکیبی از “صداهای آنالوگ و دیجیتال از آن دوران و [طراحی] صدا خود را” ایجاد کرد.
وی به دنبال تقلید از “نادرستهای فناوری آن زمان” بود و توضیح داد که موسیقی هرگز به طور کامل یا همگام نبوده است. شخصیت های خاصی با عناصر موسیقی تکراری همراه بودند. برای جو ، هاسلینگر آهنگ های “شیشه ای” با عناصر خارج از تمرکز ، کمی دور از ذهن را برای مطابقت با مبارزات شخصیت تشکیل داد.
با این حال ، او از مضامین صریح موسیقی برای هر شخصیت اجتناب کرد تا از صدایی “هوکی” جلوگیری شود. در عوض ، او سعی کرد برای زیرنویس صحنه ها بنویسد. با شروع فصل سوم ، هاسلینگر به دنبال ترکیب آهنگ های خود بود که غالباً با پانزده آهنگ صوتی شروع می شود. او همچنین تأثیرات بیشتری را از دهه ۱۹۸۰ مانند آثار جورجیو مورودر در بر گرفت.
