بررسی فیلم Avengers: EndGame
فیلم آمریکایی در ژانر ابرقهرمانی به کارگردانی برادران روسو است که بر پایه شخصیتهای گروه انتقامجویان از استودیوی مارول ساخته شده است.فیلمی که بخش اول MCU اینفینیتی سگا را به طرز حماسۀ حیرت انگیزی به پایان می رساند که در هیچ فیلم دیگر رخ نداده است به بررسی فیلم انتقام جویان: پایان بازی می پردازیم.
تجربه
پایان بازی، دین این فیلم شما را به بهترین وجه به شگفت در خواهد آورد. بدیهی است ، اگر نمی خواستید چیزی در مورد اوج ارزش یک دهه داستان پردازی ابرقهرمانانه مارول بدانید ، اما به من اعتماد کنید: بیش از انتقام جویان: جنگ ابدیت ، بیش از هر ستاره فیلم جنگ ، پایان بازی واقعاً داستانی است که باید تجربه شود. تمام نویزهای خارجی را از تریلرهای تیزر عمدی مبهم ، موسیقی صوتی مشهور با کالیبره شده کاملاً کالیبره شده و نشت فیلم فراموش کنید و فقط برای سوار شدن به آن تسمه بزنید.
آنچه از پایان بازی می گیرید ممکن است بستگی به این داشته باشد که تا چه اندازه با هر ۲۱ فیلم که پیش از آن ارتباط داشته اید ، تا چه اندازه ارتباط دارید. به عنوان مثال:اگر شما کنجکاو هستید ، چه نیازی به دیدن کاپیتان مارول داشته باشید تا بتوانید گنجایش او را در اینجا بفهمید ، نیازی به مشاهده از نظر نقشه نیست بلکه به ظاهر او به شکلی می پردازد که در غیر این صورت ممکن است کمی ناراحت کننده باشد. این اولین بار است که با او ملاقات می کنید به طور کلی ، این فیلمی است که دانش شما را در مورد MCU به طور کامل به دست می آورید.
اطمینان
در مورد این فیلم می توان گفت حداقل بدون اشاره به پیچیدگی های آن ، چیزی وجود دارد که می توان گفت پایان بازی از نظر مقیاس روایی و جاه طلبی کاملاً هیجان انگیزاست. در جنگ بینهایت ، تانوس از لزوم تعادل سخن گفت و در فیلم Endgame با اطمینان به آن هدف می رسد. در دستان ماهر فیلمنامه نویسان کریستوفر مارکوس و استفان مک فلی ، و کارگردانان جو و آنتونی روسو ، این فیلم با محرمانه بین درام بالا و کمدی کاتاریک قدم می زند.
در این فیلم برخی از تاریک ترین و احساسی ترین صحنه های تاریخ MCU را ارائه می دهد ، در کنار برخی از مسخره ترین و فرخنده ترین در اینجا لحظه های بلند و خنده ای کمتری نسبت به جنگ بینهایت وجود دارد ، اما مطمئناً سبک تر و بیشتر اوقات شادتر از آن چیزی است که ممکن است از داستانی که انتظار می رود از شروع بشکن تانوس آغاز شود ، خوشحال تر باشد.
پایان بازی
Endgame فیلمی است که احساس می کند که توسط طرفداران ساخته شده است ، برای طرفداران – تا جایی که بدون شک برخی از صحنه ها با عنوان حامیان طرفداری معرفی خواهند شد. اما مشاهده این لحظات به سختی به خاطر ادای احترام به دست آمده و مؤثر به لحظه ها ، شخصیت ها و روابطی که در طی ۱۱ سال گذشته در آن سرمایه گذاری کرده ایم ، دشوار است.
چندین صحنه واقعاً مانند صفحه چلپ چلوپ جک کربی به وجود می آیند ، و این یک تحقق کاملاً هیجان انگیز است ، چیزی که شما را مجبور می کند وسعت آنچه را که رئیس مارول استودیو کوین فایگی و تیمش جمع کرده اند را جذب کنید: یک تلاش سینمایی بهم پیوسته هست.
شعار مارول
«پایان، بخشی از ماجراجویی و سفر است.» این شعاری که مارول برای عملکردن به آن پا پیش گذاشته و در انجام آن، به هدف میرسد. میدانستیم که پس از ۱۱ سال وقتش رسیده با شخصیتهایی مانند مرد آهنی و کاپیتان آمریکا خداحافظی کرده. گرچه دل کندن از این شخصیت ها دشوار است، ولی بخشی از زندگی ما انسان هاست و باید آن را پذیرفت.
یکی از نکات مهمی که فیلم پایان بازی را به فیلم موفقی تبدیل میکند، فیلمنامهی کریستوفر مارکوس و استفن مکفیلی است که تا حد زیادی خطاهای «جنگ ابدیت» را تکرار نمیکند. این دو نویسنده کار خود در دنیای مارول را با شخصیت کاپیتان آمریکا در سال ۲۰۱۱ آغاز کردند.
تاثیرات
تاثیرات موفقیت ثانوس و محو شدن نیمی از موجودات زندهی جهان هستی بر روی کاراکترها، صریحا و به وضوح به چشم میخورد و همین مقوله به طرز موثری منجر به بهبود یافتن اتمسفر و فضاسازی اثر شده است. جالب اینجاست که تمامی این تحولات در تناسب با ظرفیت و فرم رفتاری کاراکترها ایجاد شده است؛ از برگذاری کلاسهای همدلی و همدردی توسط استیو راجرز برای التیام بخشیدن زخمهای روحانی مردم و روحیه دادن به آنها به کاپیتان آمریکاگونهترین شکل ممکن گرفته، تا چاق شدن و بروز رفتارهای تمسخرآمیز و غیرعادی از جناب ثور که از افسردگی تشدید شدهی او می باشد.
محوریت شخصیت ها
داستانِ «آیرون من» و «بیوه سیاه» نیز در این فیلم به پایان رسید و این موضوع، حقیقتاً برای کسانی که از ابتدای مسیر همراه این شخصیتها بودهاند، دردناک و اشک آور است. اما پیروزی بدون ایثار و ازخودگذشتگی به دست نمیآید، همانطور که تانوس مجبور شد احساسات شخصیاش را برای هدفی که تصورمیکرد بالاتراست فدا کند، قهرمانان هم چارهای غیر از این ندارند. پس باتوجهبه نقشآفرینیهای عالی بازیگرانی چون رابرت داونی جونیور که شاید به خاطر این بازی احساسی شانس دریافت نامزدی اسکار را هم داشته باشد.
پایانی شکوهمند و فکرشده بر ۱۱ سال پر فراز فرود از جهان سینمایی مارول دانست که به بهترین شیوهی ممکن با قهرمانان کلاسیک خود وداع میکند و مسیرهای تازهای برای آیندهی این فرانچایز باز میکند. برادران روسو (Russou Brothers) برای بار چندم با “پایان بازی” ثابت میکنند که موفقیتهای پیشینشان بیدلیل نبوده است و از تبهر کافی برای ساخت اینگونه آثار برخوردار هستند.
بازیگران
- مرد آهنی (Iron Man) با بازی رابرت داونی جونیور
- هالک (Hulk) با بازی مارک رافلو
- تور (Thor) با بازی کریس همسورث
- بلک ویدو (Black Widow) با بازی اسکارلت جوهانسون
- کاپیتان آمریکا (Captain America) با بازی کریس ایوانز
- انت من (Ant-Man) با بازی پائول راد
- هاکای (Hawkeye) با بازی جرمی رنر
- ام باکو (M’Baku) با بازی وینستون دوک
- راکت راکون (Rocket Roccoon) با بازی بردلی کوپر
- نبولا (Nebula) با بازی کارن گیلان
- ماشین جنگ (War Machine) با بازی دان چیدل
- پپر پاتس (Pepper Potts) با بازی گوئینت پالترو
- وانگ (Wong) با بازی بندیکت وانگ
- هوگان هپی (Happy Hogan) با بازی جان فاوریو
- اوکوی (Okoye) با بازی دانای گوریرا
- والکری (Valkyrie) با بازی تسا تامپسون
- در نهایت کاپیتان مارول (Captain Marvel) با بازی بری لارسون (Brie Larson)
فداکاری
راجرز یک فداکاری بزرگ انجام داد که به معنای از دست رفتنِ امید و آرزوهایش برای داشتنِ یک زندگی شاد در کنار پگی کارتر بود. او زمانِ خود را از دست داده بود و سالها بعد از زیر یخها او را بیرون پیدا کردند و بعد از هفتاد سال از خواب بیدار شد که در آخر تا به انتقامجویان بپیوندد و در نهایت انتقامِ عزیزان از دست رفته را از تانوس بگیرد.
ماجراجویی راجرز در این سالها فوقالعاده بوده اما پایانِ سفر او، بهترین کاری است که نویسندگان میتوانستند با انجام آن، دین خود را به این شخصیت ادا کنند. استیو راجرز زندگی و زمانِ از دسترفته خود را پس گرفت، تانوس را با کمک بقیه انتقامجویان شکست داد، سنگهای ابدیت را به همانجا که تعلق داشتند بازگرداند و در زمان مناسب، جایگاه کاپیتان آمریکا را به فالکون واگذار کرد.
حماسه ابرقهرمان
انتقام جویان: پایان بازی به راحتی جاه طلبانه ترین ، عاطفی ترین و تأثیرگذارترین فیلم سینمایی جهان مارول است ، به نوعی قادر است بیش از یک دهه داستان پردازی را در اوج اطمینان (و عمدتا منسجم) پیوند دهد – موانعی که بسیاری از فرنچایزهای دیگر فیلم های سینمایی با آن روبرو شده اند.
در آخرین مسابقه خود این به ناچار سالها بحث و گفتگوی پر طرفدار را در بین طرفداران برانگیخته و عدم اعتماد به نفس مربوط به اقدام CGI کثیف برخی از تأثیرات آن را برهم می زند ، اما از نظر قلب خالص ، Endgame هیچ چیز عقب نمی ماند. شاید این تنها راه برای مارول نبوده تا فصل اول حماسه ابرقهرمانان پر طرفدار خود را به پایان برساند ، اما وقتی با ۱۴،۰۰۰،۶۰۵ پیامد احتمالی روبرو شد ، می تواند یک مسئله تعجب آور و رضایت بخش باشد.