بررسی فصل اول سریال See
مجموعه تلویزیونی آنلاین در ژانر علمی–تخیلی درام به تهیهکنندگی و پخش اپل تیوی پلاس است. این سریال با بازی جیسون موموآ در نقش اصلی همراه است. فیلمنامه مجموعه دیدن توسط استیون نایت نوشته شده و بهوسیلهٔ فرانسیس لارنس کارگردانی شدهاست.وسریالی پر از رمز و رازهایی که فرد موجب می دارد که سریال را دوبار موشکافی کند و شخصیت بابا واس که با هنرنمایی جیسون مووا در بازی است رامشاهده کند. اپل چندین پیش بیان کرده که برای سریال های خود هزینۀ بالاایی صرف می کند شاید بیننده ها با دیدن این سریال به آن پی ببرند.
داستان
در قرن ۲۱ جریان دارد. به دنبال ویروسی کشنده ، جمعیت جهان به کمتر از دو میلیون نفر کاهش یافته و تمام انسان های باقی مانده نابینا شده اند. سال ها از این موضوع می گذرد و بینایی به موضوع افسانه ای تبدیل شده است که حتی صحبت کردن در مورد آن حرام و جرم محسوب می شود…
در دهکده ی آلکنی همه چیز آرام و زندگی بدون هیچ مشکلی در حال سپری شدن است. خانواده های نابینایی که در کنار هم دهکده ای را ساخته اند و زندگی در تاریکی مطلق برایشان یک امر کاملا طبیعی شده است. تا اینکه یک زن حامله به نام ماگرا وارد دهکده می شود. فرمانده ی دهکده بابا واس که بچه دار نمی شود او را به همسری بر می گزیند. پدر اصلی بچه ها فردی به نام جورامارل است که توسط حکومت به خاطر اینکه توانایی دیدن را دارا می باشد تحت تعقیب به خاطر همین موضوع با خیانت یکی از اعضای دهکده ، روستا در آستانه ی فرو پاشی قرار دارد چرا که ویچ هانتر ها به دهکده حمله کرده اند و… زن حامله دو بچه به دنیا می اورد که هر دوی آنها بینا هستند و داستان از اینجا شکل واقعیِ خود را می گیرد…
موموآ در سریال دیدن
بیشتر روندهای بزرگ را می توان به قانون سه نسبت داد – نوآوری ، اغراق و اعتدال. در حال حاضر ، سریال های فانتزی آخرین بخشی از لطف هستند ، که بخشی از تلاش های خلاقانه Game Of Thrones برای احیای این ژانر قدیمی است. همانطور که بسیاری از سازندگان فریاد می زنند که صاعقه را در یک بطری بچرخانند ، ناگزیر کسانی هستند که در این راه گیر می افتند. ببینید متأسفانه یکی از این تلفات است.
با فقدان ساخت و ساز جهانی قانع کننده و چند لنگه گلی که در ۸ قسمت وجود دارد ، دقیقاً مثل شخصیت اصلی آن ، ببینید کورکورانه ای در چشم انداز فانتزی آن گیر می افتد تا داستانی از اوج و پایین را ارائه دهد. در قلب این یکی بابای ووس رئیس دهکده قرار دارد. در این دنیای آینده نزدیک ، ویروس باعث ویرانی جمعیت جهان شده است ، ۹۹٪ از جمعیت انسان را از بین می برد و ۱٪ دیگر را نابینا می کند.
طی آن ویروسی کشنده جمعیت زمین را به کمتر از دو میلیون نفر کاهش داده و تمام بازماندگان از نظر بینایی دچار معلولیت هستند و نابینایی خود را بهصورت ژنتیکی به فرزندان خود منتقل میکنند. در این دنیای عاری از بینایی، تمدن اولین چیزی است که سقوط میکند و دانش و تکنولوژی درست در پس آن از جامعه رخت میبندند.
قهرمان
انسانها برای زنده ماندن در چنین دنیایی چارهای جز سازگار کردن خود با طبعیت جدیدشان ندارند، پس طی قرنها اقدام به ساخت راههای ارتباطی و تعیین قوانین و ارزشهای انسانی جدید میکنند و روزگار خود را بهصورت زندگی قبیلهای میگذرانند. در این دنیای جدید، بزرگترین گناه و کفر بینایی است؛ افرادی که از توانایی دیدن بهرهمند باشند، به جرم جادوگری دستگیر و آتش زده میشوند.
قهرمان این داستان، بابا واس، با بازی جیسون موموآ، فرماندهی یکی از قبیلههای باستانی این دنیای جدید است که با زنی به نام ماگرا، با بازی هرا هلمار، که گذشتهای مبهم و مرموز را بهدنبال خود میکشد، ازدواج کرده و تصمیم دارد فرزندان در راه وی را به فرزند خواندگی قبول کند. پدر واقعی بچههای ماگرا، جرلامارل، با بازی جاشوا هنری ، نام دارد؛ جرلامارل بهلطف جهشی ژنتیکی توانایی بینایی را بهدست آورده و توانسته است بخش اعظمی از دانش گذشتگان را بیاموزد. فرزندان جرلامارل همچون خود او از قوهی بینایی برخوردار هستند و همین مسئله باعث میشود درست مثل پدرشان تحت تعقیب نیروهای دولت محلی سلسلهی کین قرار بگیرند.
شریک بابا ووس
هنگامی که ماگرا ، شریک بابا واس ، دوقلوهای بینایی را به دنیا می آورد ، آنچه در ادامه می آید ، سفری به سراسر منظره آمریکایی است تا جورامارل نبوی را پیدا کند تا از آنچه اتفاق می افتد ، دریابیم. برای پیچیده تر شدن مسائل ، ملکه کین عصبانی ، مست در قدرت ، مرد راست خود را The General Witchfinder General می فرستد تا با بی رحمانه گروه را شکار کند.
با پیشرفت فصل ، داستان رو به گسترش می رود و همچنین عناصر زیر سؤال برانگیزتری را در مورد نحوه تنظیم این جهان به همراه دارد ، اوج رسیدن به یک دست و پا چلفتی است که پایه و اساس یک فصل دوم را پایه گذاری می کند اما این کار را با تضعیف برخی از نقص های مهلک ذاتی با منطق کل فصل (که من در اینجا آنرا تفسیر نخواهم کرد ، اما می توانید اطلاعات بیشتری در مورد فصل فینال فصل بخوانید).
برای دیدن منصفانه ، برخی از رقص های مبارزات عالی هستند و یک استعداد دیداری مجزا وجود دارد که به آن جلوه ای براق و صیقلی می بخشد. برخی از عکسهای هوایی بیابان نفس گیر هستند و دیدن این سطح خیره کننده زیبایی بصری یک لایه دیگر به آن اضافه می کند که در مقابل برخی دیگر از نمایش های فانتزی در تلویزیون بی نظیر است. وقتی مثلاً آن را با Chronicles Shannara مقایسه می کنید ، سطح جزئیات مشهود است. با این حال ، نمایش به جایی می رسد که واقعاً اهمیت دارد و آن در جهانگردی آن است که اغلب با خودش متناقض است و احساس می کند بسیار کوچکتر از آنچه که باید باشد.
احساسات و حقایق
در همین حین که ماگرا نوزادانش را به دنیا میآورد بابا رهبری آلکنی در نبرد علبه ملکه کین (با بازی سیلویا هوکس (Sylvia Hoeks)) را برعهده دارد و در اینجا با عناصر فانتزی داستان آشنا میشویم – Scentierها که بو و صدا را از فواصل دور متوجه میشوند و آیوراها که میتوانند احساسات و حقایق روحانی دیگران را درک کنند. سریال دیدن خیلی سریع دنیایی را معرفی میکند که هم از نظر بقا و سیاست واقعگرایانه است و هم رگههایی از فانتزی در خودش دارد.
در سریال شاهد هنرنماییهای خوبی از بازیگران هستیم که یکی از بهترین آنها سیلویا هوکس در نقش ملکه کین است که نسخه متفاوتی از آن چیزی که او را در فیلم Blade Runner 2049 «بلید رانر ۲۰۴۹» ترسناک کرده بود را به نمایش میگذارد. اما این دنیاسازی See است که آن را به یک سریال خیرهکننده و جذاب تبدیل کرده است.
زمینه اجرا
تمامی لباس ها و نحوه آرایش ،اینکه خانه ها پنجره ندارند، اینکه نماد هر قبیله روی بدن افراد به صورت برجسته ایجاد شده ؛تمامی این تصمیمات در سریال دیدن فقط توسط همین باور دیکته شده.حال در زمینه اجرای بازیگران ما میدانستیم باید چه کاری انجام بدهیم.ایجاد یک اردو برای بازیگران،فارغ از اینکه بازیگر اصلی فیلم یا سیاهلشگرهای پس زمینه باشند.
همه باید در این آموزش شرکت میکردند،برای این کار ما یک مشاور نابینایی داشتیم که بتونه در این آموزش از حس و تجربه نابینا بودنش بگه؛Joe Strechay انسان فوقالعادهای بود.
با این هدف افراد چشم بند میپوشیدند و سعی میکردند راه بروند و جو به آنها توضیح میداد که چگونه از صداها، رایحه ها و حتی تفاوت دمای محیط اطراف برای مسیریابی استفاده کنند و کمکشون میکرد تا به احساساتشون متصل بشوند.
بچه های جورامارل
سریال دیدن بر روی دو شخصیت کلیدی که بچه های جورامارل هستند می چرخد. کوفان پسر و هانیوا دختر او محسوب می شود. این شخصیت ها در اصل بیناهای سریال هستند حال بگذریم ممکن است در طول مسیر سریال با بیناهای دیگری نیز رو به رو شوید. ولی این دو جزء شخصیت های اصلی سریال محسوب می شوند که به هیج عنوان نمی توانید با آنها ارتباطی برقرار کنید.
( مخصوصا با هانیوا) در کل به جز بابا واس و کمی پاریس بقیه ی شخصیت های سریال برایتان اهمیتی نخواهند داشت و آن هم به خاطر بازی Jason Momoa است که این حس در دل شما بیدار می شود. مطمئن باشید اگر بازیگر دیگری به جای او این نقش را داشت این سریال هیچ پتانسیلی برای دنبال کردن نداشت. ولی او این نقش را تا حدودی خوب ایفا کرده است و میتوان گفت تمام بار سریال را به دوش کشیده است.
سریال دیدن اعلام نمی کند که چگونه جامعه ای در آغاز نابینایی در دل طبیعت ساخته شده و چگونه برخی از خانه و حتی پل ها ساخته شده اند در حالی که نابینایی می تواند شکل گیری برخی از آنها را بطور کامل زیر سوال ببرد! لباس پوشیدن و گریم ها نیز در مورد پرسش است چراکه در زمان نابینایی کامل اجتماع، چگونه می توان اینچنین لباس هایی پوشید و حتی اجازه نداد که چهره کمی از حالت طبیعی خودش خارج شود؟ شاید اگر به عنوان یک اثر فانتزی به سریال نگاه کنیم پاسخ به این سوالات چندان مهم نباشد اما با اینحال هنوز هم نابینا بودن مردم دنیا سوالات بسیاری را در مقابل تماشاگر قرار می دهد.سازندگان سریال ادعا کرده اند که سریال دیدن می تواند یک « بازی تاج و تخت » جدید باشد اما در اپیزودهای منتشر شده ، یک سردرگمی عجیب را در روایت شاهد هستیم.
دیدگاه منتقدان به سریال دیدن
بن تراورس Indiewire
۱۰۰-۶۷
موموآ کاملا مناسب این نقش است. گویی که نام این شخصیت را براساس شخصیت خود موموآ گذاشتهاند. اما شخصیت او هنوز از یک شخصیت چند بعدی خیلی فاصله دارد. کاملا میتوان دید که چطور موموآ شخصیت بابا را از شخصیت دروگو در سریال Game of Thrones درمیآورد. شخصیتی که به خاطر سکانسهای جنگیاش محبوب است و همچنین غرایزی درست و گذشتهای سخت دارد و همینها او را تبدیل به رهبری ماهر کرده است. اما موموآ بازیگر چندان ماهری نیست و در سکانسهایی که باید تصمیمات سخت بگیرد یا با شیاطین درونیاش روبهرو شود، به نشانههایی روی صورت بابا احتیاج دارد تا به جای او صحبت کند.
هالی فوچ Collider
۱۰۰-۶۴
سریال See قانعکننده و چشمگیر است. این سریال نوید یک حماسه فانتزی و علمی-تخیلی را میدهد که روی داستانی نسلی تمرکز دارد. این سریال مملو از سکانسهای جنگی تاثیرگذار است و ویرانشهری را در آینده نشان میدهد که از نظر بصری و سینمایی فوقالعاده جذاب است.
هنک استوور The Washington Post
۱۰۰-۴۰
این سریال به شدت روی نکات داستانی قابل پیشبینی متکی است. این مطلب ثابت میکند که حداقل اپل (Apple) حقیقت کثیف درباره راهاندازی تلویزیون را فهمیده است: حتی قویترین اوجهای داستانی هم میتوانند به صورت کورکورانه در چاه متوسط بودن، سرگردان شوند.
دن فینبرگ The Hollywood Reporter
۱۰۰-۴۰
مفهوم اصلی این سریال را میتوان در پیچیدگیهای معنوی و ذهنی رمان «کوری» نوشته ژوزه ساراماگو پیدا کرد. همه قسمتهای این سریال هوشمندانه و مملو از سکانسهای اکشن نیستند و بازی موموآ در این قسمتها کمتر فیزیکی است. سریال See که در همان ۳ قسمت اول ۱۸ سال را پوشش میدهد، به شدت متلاطم است و گاهی هم ریتم کندی دارد.
الگرا فرانک Vox
۱۰۰-۳۰
حالا که سریال Game of Thrones تمام شده چه سریالی میتواند جای خالی آن را پر کند؟ قطعا سریال See نمیتواند. سریالی بیروح که میخواهد طرفداران ژانر فانتزی را که به دنبال دنیای جدیدی هستند به دست آورد. صرف نظر از ویژگیهایی که برای طرفداران Game of Thrones جذاب است؛ مانند قبیلههای متخاصم، افراد جوان با قدرتهای خاص، ملکهای جذاب و ترسناک و حتی حضور جیسون موموآ، سریال See فاقد درام انسانی است.
مایک هیل The New York Times
۱۰۰-۳۰
اهمیت زیادی به بازیگران و مشاوران داده شده تا به تصویر کشیدن این کوری قانعکننده باشد. اما به نظر میرسد هیچکس سعی نکرده تا این داستان روی صفحه تلویزیون قانعکننده باشد. به عنوان یک محصول اپل، این سریال شکستی تکاندهنده در برنامهریزی و اجرا است.
دنیل دآداریو Variety
۱۰۰-۳۰
در سریال See هیچ پایهای برای اعتماد مخاطب ایجاد نمیشود. در بهترین حالت این سریال کپی ناامیدکنندهای از سبکهای ژانر سرگرمکننده است که داستانی به هم ریخته و خام با شکافهای فراوان دارد. درک اینکه سریال دیدن چه چیزی به این سرویس اشتراک تلویزیونی جدید اضافه کرده، سخت است؛ شاید فقط ستاره سینما موموآ را اضافه کرده است.
برایان لاوری CNN
۱۰۰-۳۰
اگرچه این سریال دنیایی بیرحم را به تصویر میکشد که هیجان آن وحشیانه و غریزی است و داستان آن سریع پیش میرود، اما به اندازه کافی مبتکرانه نیست تا بر دیالوگهای با آب و تاب و شخصیتهای نادان مانند یک ملکه شیطانی و یارانش با ارتشی به همراه اسبها و سگها غلبه کند.
استیون اسکایف Slant
۱۰۰-۲۵
بیشتر سریال نایت [کارگردان سریال] شبیه به نوحهسرایی است… در انتها بیمعنایی و پوچیهای بیحدومرز سریال See فقط موجب یک ویرانشهر معمولی و کلیشهای میشود که در آن بچهها افراد برگزیده هستند و ستمگر باید سرنگون شود.
جودی برمن Time
۱۰۰-۱۰
ایده این که کوری جهانی میتواند بدترین ویژگیهای انسانی را نمایان کند، شاید متمایل به تواناییگرایی (Ableism) باشد. با این حال اجرای آن براساس فیلمنامه استیون نایت، فاجعهای تمام عیار است.