بررسی بازی The Surge
داستان
پروتاگونیست اصلی بازی که وارن نام دارد در ابتدای بازی فردی فلج و شما در نقش او، با ویلچیر و با کلی امید برای بهتر شدن به کمپانی Creo می روید تا آن جا به نوعی شما را مکانیکی و سرپا کنند و مشکل نخاعی را حل کنند و در واقع شما را تبدیل به یک انسان نیمه ماشینی نمایند که این کار را نیز انجام می دهند و یک اگزو اسکلتون کلی روی شما نصب می شود که می توانید روی آن هر نوع تکنولوژی خاص این شرکت را نصب نمایید.
ولی وقتی بیدار می شوید می بینید که کل کمپانی خیلی بزرگ Creo که مثل یک شهر و برای رفتن به قسمت های مختلفش باید قطار سوار شوید و همه کسانی که مثل شما بوده اند قاطی کرده اند و مشکل عصبی رباتیک پیدا کرده و به مرز دیوانگی کشیده شده اند و به هم حمله می کنند.
ضعف در داستان و مخصوصا در روایت آن، باعث شده تا The Surge بیشتر شبیه به بازیای شود که هدف در آن فقط یک چیز واحد یعنی کشتن دشمنان، رسیدن به باس و رفتن به محیط بعدی است. حال که به محیط اشاره کردیم، بد نیست تا کمی هم از جنبههای بصری بازی بگوییم. The Surge هم از بعد گرافیک فنی و هم هنری در سطح خوبی قرار دارد. درست است که محیطهای بازی هم دقیقا مانند دشمنان تنوع پایینی دارند، اما همین محیطها نیز به زیبایی طراحی شدهاند و به خوبی حس و حال یک منطقه صنعتی در آینده نزدیک را ارائه میکنند.
سیستم مبارزه ای بازی
مهمترین مشکل قفل شدن شخصیت در حین انیمیشن حرکتهاست. برخی سلاحها و ضربات تا حدی زمانگیر هستند و در صورت فشردن دکمه حمله، حرکات بهقولمعروف در صف قرار میگیرند و امکان کنسل کردن و عقبنشینی وجود ندارد. پس پیش میآید که باوجود تشخیص حمله دشمن راهی برای جاخالی ندارید و ضربه را نوش جان میکنید. در کمال تعجب برخی حرکات نیز به نظر دوتایی میآیند و بیشتر از آن چیزی که انتظار دارید زمان میبرند. در کل حالتی سنگین در حملات وجود دارد که از حس کنترل کامل بر نحوه مبارزه میکاهد .
قابلیت بلاک کردن نیز در بازی وجود دارد ولی در کمال تعجب پس از چند ساعت پیشروی به شما معرفی میشود. بلاک کردن، استقامت را به مرور کاهش میدهد و در حین آن میتوانید از ضربات پایین و بالا جاخالی دهید. این پیچیدگی و معرفی دیرهنگام سبب میشود که این قابلیت تا حدی بلااستفاده بماند. نکته دیگر این است که سلاحهایی که از دشمنها بهدست میآورید در دستان شما بسیار ضعیفتر عمل میکند که خود فضای بازی را مصنوعی میکند.
زمانی که شما اسلحهای در دست دارید حریف روبرو با همان اسلحه در دو ضربه کار شما را تمام میکند، حس خوبی به گیمر دست نمیدهد. مانند Souls ها، ذخیره بازی و خرج کردن مواد جمع شده در نقاط محدودی انجام میشوند، ولی برخلاف آنها The Surge تعداد بسیار کمتری از این نقاط دارد.
طراحی و محیط
داستان گویی های محیطی عناوین وی و طراحی های هنری شاهکار این بازی ها، چیزی که در عناوین سولز انقلابی بود و باعث خلق زیرشاخه جدیدی در نقش آفرینی شد، گیم پلی و مبارزات بازی های وی بودند که شدیدا بر پایه تمرکز، دقت بسیار بالا، سرعت عکس العمل، و البته صبر و تاکتیک بنا شده بودند و تا قبل از آن هیچ بازی دیگری چیزی شبیه به آن را عرضه نکرده بود.
مبارزاتی نه چندان سریع با دشمنانی که ضعیف ترین و معمولی ترین آن ها می تواند در صورت تمرکز نداشتن شما، کارتان را با دو یا سه ضربه تمام کند و البته سیستم پاداش و جزای بسیار لذتبخش و جذاب که بازیباز را پای بازی نگاه می داشت و وی را برای پیشروی تشنه تر می کرد. عناوین سری سولز باعث شدند تا بسیازی از سازندگان مختلف از آن ها و سبک جالب آن ها الهام بگیرند و کلی بازی مختلف را از الهام گرفته تا تقلید محض تا به امروز شاهد بوده ایم که برخی از آن ها فوق العاده بوده اند مانند Lords of Fallen و Salt and Sanctuary و البته Nioh.
بازی The Surge نیز که قصد داریم امروز در مورد نسخه کامل آن و بسته الحاقی جدیدش با نام A Walk in the Park صحبت کنیم نیز در زیرشاخه همین عناوین الهام گرفته از سری سولز قرار میگیرد و المانهای جذاب و زیبای سری سولز را با المان هایی مختص خود بازی در راستای خلق یک بازی جذاب استفاده کرده است که تاکید ویژهای دارد بر مبارزات سخت و دشوار. The Surge عنوانی است که نشان می دهد الهام گرفتن و عشق داشتن به یک سری، چیز بدی نیست.
وسایل درون بازی
وسایل مبارزه در اصل مانند ابزار صنعتی که بهعنوان وسیله مبازه استفاده میشوند نه اسلحه واقعی. این خود در راستای انتقال حس و حال گیر کردن شما در کارخانه ای صنعتی کمک می کند و توجیحی برای عدم وجود تفنگ در دنیای The Surge است. در قسمت صداگذاری بازی به خوبی عمل کرده است. آهنگهای مختلف موجود با فضای بازی هماهنگی دارند و بهخصوص در حین Boss Fight ها شور و حال خاصی به مبارزه میبخشند و در حین گشت و گزار در مراحل نیز حالتی ترسناک و مرموز را انتقال میدهند.
افکتها و صداگذاری در بقیه قسمتها هم عالی و بینقص کارشدهاند. در حین حرکت شخصیت ها صدای ربات مانند Exosuit به گوش میرسد و صدای کوبیده شدن تکههای آهنی سنگین در حین مبارزات وزن خاصی به هر ضربه میدهد. با توجه به اینکه افراد مختلفی بهجز دشمنها در برخی مراحل وجود دارند، قابلیت انتخاب دیالوگهای مختلف برای سخن گفتن با آنها وجود دارد و شاید تنها نقطهضعف The Surge در قسمت صداگذاری مشخص میشود.
سلاح ها
طراحی سلاح ها به همین ترتیب جالب ، از مجموعه ای از اسلحه های لیفتراک دو دستگیره که به عنوان تیغه های پیش ساخته به یک هیدرولیک عظیم فشار دستی تبدیل شده به دو دست تبدیل می شوند ، اما من استفاده زیادی در تعویض بین آنها مشاهده نکردم. من یکی را پیدا کردم که برای من کار کند و شخصیت من در اوایل ساخت و مرتباً آن را ارتقا داد ، بنابراین همیشه قدرتمندترین چیز موجودی من بود.
گذشته از چند مورد در انتها ، همه چیز قبل از اینکه حتی آن را برداشت کنم منسوخ شده بود. این شرم آور بود ، زیرا در حالی که من مطمئناً در New Game + با اسلحه های مختلف آزمایش می کردم – که تاکنون به نظر می رسد افزایش میزان خسارت دشمن با چند جانور جدید است که در آن وجود دارد – اما در اولین کارنامه من این بود که از هر چیزی استفاده می کردم دیگری به من معلولیت غیر ضروری می داد.
تجربه بازی
Surge از تنظیمات دقیق علمی تخیلی خود استفاده خوبی می کند و تجربه جذاب را در طول ۳۰ تا ۴۰ ساعت کار انجام می دهد ، بیشتر به خاطر موجودی که به طور گسترده قابل تنظیم است و سیستم مبارزاتی سرگرم کننده بد. این ممکن است تلاش کند حرکت را ادامه دهد و یک داستان قوی را در میان هرج و مرج نبرد ، و پیشرفت سلاح آن به معرض نمایش بگذارد ، اما می تواند ایده های جالبی را ارائه دهد و یک اتفاق جدید را در ژانر آشنا به نمایش بگذارد.
دید سایت های معتبر دنیا به بازی
پالیگان: ۸۰ از ۱۰۰
در بازی نبرد با باسها کمی مشکلدار است و داستان بازی هم ضعفهای زیادی دارد. با این حال، بازی در کل کیفیتی فراتر از انتظارم داشت. زمانی که بازی Lords of the Fallen را در سال ۲۰۱۴ بررسی کردم، گفتم که این اثر پتانسیل خوبی دارد و نشان میدهد که استودیو دک ۱۳ در آینده قادر به ارائه تجربیات بهتری است.
دوالشاکرز: ۸۰ از ۱۰۰
امکان جدا کردن اجزای دشمنان و استفاده از آنها مکانیزمی است که تنوع خوبی در سیستم مبارزات بازی که از سری سولز الهام گرفته، ایجاد کرده است. همین قضیه هم بازی را به اولین رقیب جدی سری سولز تبدیل میکند؛ چرا که بازی گیمپلی مخصوص به خودش را دارد که باعث میشود هر نبردی یک حس جدید و نو داشته باشد. این را هم اضافه کنم که محیطهای بازی تنوع خوبی دارند که این دو عامل زمانی که دست به دست هم میدهند، تجربهای بسیار متنوع را در مجموع ارائه میکنند. درست است که مثلا مبارزه همزمان با چند دشمن میتواند سخت باشد و بازی در زمینه داستان هم مشکلاتی دارد؛ اما در مجموع شخصا لذت زیادی از این بازی بردم.
آیجیان: ۷۹ از ۱۰۰
از دنیای پرجزییاتش به بهترین شکل استفاده میکند و تجربهای درگیرکننده در طول بخش داستانی ۳۰-۴۰ ساعتهاش ارائه میدهد. دلیل اصلی جذابیت بازی وجود المانهای شخصیسازی جالب و همچنین مبارزات سرگرمکننده است. شاید بازی نتواند این حس جذابیت را در طول تمامی لحظاتش ارائه کند و علاوه بر آن، بازی در ارائه داستانی قوی نیز ضعف داشته باشد؛ ولی در مجموع شاهد ارائه اثری جالب و سرگرمکننده در ژانری آشنا هستیم.
گیماینفورمر: ۷۰ از ۱۰۰
از اینکه نزدیک به ۵۰ ساعت زمان را صرف تجربه بازی The Surge کردم، پشیمان نیستم. بازی لحظات خوبی داشت و برای مثال هر از گاهی حس کنجکاوی من در گشتن گوشه و کنار مراحل، پاداشهای باارزشی به ارمغان میآورد. اما مشکلی که بازی با آن دست و پنجه نرم میکند، زبان طراحی ثابتی است که در طراحی مراحل، دشمنان و حتی نبردها دارد.
به همین دلیل هم همه چیز حس و حال یکنواختی بهتان ارائه میکند. این سبک از بازیها همیشه پتانسیل بالایی در شگفتزده کردن گیمرها دارد و حتی گاهی یک باس که طراحی زیبایی دارد هم برای هیجانزده کردن مخاطب کافی است. ولی بازی The Surge هرگز در این زمینه موفق نیست و نمیتواند خیلی شما را شگفتزده کند.
دیستراکتوید: ۶۵ از ۱۰۰
بازی The Surge نمونه بارزی از اثری است که ایدههای خوبی دارد، ولی در اجرای درست آنها ناموفق ظاهر میشود. این بازی صرفا برای گیمرهای حرفهای و هاردکور طراحی شده است و به همین دلیل هم در جذب اکثریت به مشکل میخورد. مبارزات بازی چالشبرانگیز هستند؛ ولی هرگز کیفیتی عالی ندارند. داستان بازی شروع خوبی دارد؛ ولی در ادامه جذابیتش را از دست میدهد. در مجموع The Surge پتانسیل تبدیل شدن به اثری خاص را داشت؛ ولی مشکلاتی که به آنها اشاره کردیم، مانع از رسیدن بازی به چنین اثری میشوند.