در این مقاله به یکی از شخصیت های کمیک بوکی پرطرفدار می پردازیم،با ریور وب همراه باشید.
داستان در بازی مردعنکبوتی
تعداد و تنوع ویلنها و دشمنانی که پشتیبانیشان میکند عالی و راضیکننده است، ماجراهایی که درون آن قرار گرفته از جنس کمیکهای مردعنکبوتی است و نکته ی مهم این است، وفاداریاش به کمیکها از همهی فیلمها و سریالهایی که تا کنون بر اساس این شخصیت ساخته شده بیشتر است. درست است که اینسامنیاک از همان ابتدا میخواست مردعنکبوتی خودش را بسازد و امضای همیشهگیاش را درون آن به کار ببرد. اما حالا که این بازی جادویی را در دست داریم، میدانیم در همهی زمینهها نسبت به کمیکبوکها پایبند و وفادار است.
ساختار سه پردهای داستان به زیبایی هرچه تمامتر به تصویر کشیده شده و ریتم اتفاقات آنچنان درست و حساب شده است که هیچوقت از تماشایش سیر نمیشوید،نویسندهها از تمامی عناصری که برای نوشتن یک داستان ابر قهرمانی لازم است، درست و به جا استفاده کردهاند. شخصیتهای داستان، با این که شاید حتی لازم نبود تا این حد پرداخته شوند، باورپذیراند و چه با داستانگویی محیطی و چه با دیالوگها و رفتارشان، آنقدر عمق پیدا میکنند که تعامل با آنها برایتان حکم برخورد با دوستان نزدیکتان را دارد.
روابط بین انسانها در بازی همچون رابطهی پیتر و مری جین یا حتی پیتر و عمه می، عمیقتر و بسیار غیر کلیشهایتر از چیزی است که تا کنون در بازیهای مردعنکبوتی دیده بودیم. از این رو میتوانیم بگوییم بازی قادر است در بخشهای روایی همهی انتظارات طرفداران را برآورده کند. تنها مورد منفیای که در این زمینه به ذهنم میرسد، غیبت برخی از کارکترهای کلیدی است که حتی میتوانستند در داستان هم نقش مهمی ایفا کنند. اما سازندهها از قصد، مقدمات حضور آنها را مهیا نکردهاند تا اسپایدی در بستههای الحاقی با آنها روبرو شود.
طراحی بازی مردعنکبوتی
اینبار با تواناییها و تکنولوژیهای منحصر به فرد اینسامنیاک، داستان جور دیگری شده است،طراحی شهر، کارکترها، انیمیشنها و گیمآبجکتها آنقدر زیبا و با ظرافت انجام شده که دوست دارید ساعتها تماشایشان کنید. شهر نیویورک در هر ساعت از شبانه روز، زیباییهای خودش را دارد. فقط روز و شب نیست که با عوض شدن ظاهر نیویورک را تغییر میدهد، بلکه هر بار که خورشید در زاویهای خاص قرار میگیرد، شکل و قیافهی شهر عوض میشود.
نیویورک در بازی مردعنکبوتی
تار تنیدن با مردعنکبوتی و پیچ و تاب خوردن میان آسمانخراشهای سر به فلک کشیدهی نیویورک، بدون تعارف، لذتبخشترین بخش بازی است. اینسامنیاک با وسواسی وصفناپذیر، تمامی جزئیات را پرداخته تا حرکات مردعنکبوتی میان زمین و آسمان زنده و رویاگونه به نظر برسد. تا یکی دو ساعت اول فقط و فقط تفریحتان این است که دستتان را از شدت ذوق جلوی دهانتان بگیرید و عظمت شهر و زیبایی حرکات مردعنکبوتی را تحسین کنید.
سازندگان برای طراحی پیچ و تاب خوردنها و معلق شدن از ساختمانها، سیستم جدیدی را طراحی کردهاند که از همهی بازیهایی که تا کنون بر اساس شخصیت مردعنکبوتی طراحی شدهاند بهتر و روانتر عمل میکند. مردعنکبوتی به صورت کاملا داینامیک تارهایش را تولید میکند و همهی حرکاتش را زیر نظر شما انجام میدهد.
شاهکار اینسامنیاک آنجا است که علاوه بر این که همهی این ورجه وورجهها را نرم و زیبا طراحی کرده، کنترل مردعنکبوتی را هم دقیقتر از همیشه به دستان بازیکن میسپارد تا هرکجا که دلش خواست او را فرود آورد و هر موقع که خواست مجددا به میان آسمانخراشها باز گردد.
مخفی کاری در بازی مردعنکبوتی
مخفیکاری از دیگر بخشهایی است که در مردعنکبوتی جدید تمرکز ویژهای روی آن انجام شده تا لذتبخش و دقیق باشد. مخفیکاری پیشتر هم در بازیهای مردعنکبوتی وجود داشت اما همیشه یا یک طرفش خطایی بود و یا مشکلات زیادش حس لذت را از مخاطب دور میکرد. بازی جدید اما طوری به این بخش پرداخته که میتوانید با فراغ بال، در فضایی پویا دشمنان را با هر روشی که دوست دارید از پای در آورید.
حتی مخفیکاری هم به واسطهی تواناییهای مردعنکبوتی در جابهجا شدن، به مرزهای جدیدی رسیده و در میان همهی بازیهایی که این ویژگی را در گیمپلیشان ارائه میکنند، بیهمتا و نو جلوه میکند.
باید اشارهای هم به طراحی مراحل بازی بکنم که به معنای واقعی کلمه، همهی کلیشهها، محدودیتها و فرمولهای قدیمی و پوسیده را کنار زده و رسما محتوایی ارزنده و سرگرمکننده تحویل مخاطبانش میدهد. چیدمان مراحل، غیرکلیشهای و متنوع است و هر بار قرار است با چالشهایی جدید و ماجراهایی گوناگون روبرو شوید.
هر یک از مراحل اصلی بازی جذابیتهای خاص خودش را دارد و میتوانم به جرئت بگویم حتی یک کوئست درون بازی نیست که صرفا نقش پر کننده و وقتگذران داشته،مراحلی که با مردعنکبوتی دنبال میشوند، خود به بخشهای مختلفی تقسیم میشوند که هر بار با رو کردن عناصری جدید غافلگیرتان خواهند کرد. جدای از آن، خود شخصیت پیتر پارکر هم خارج از لباس قرمز و آبیاش در برخی از مراحل بازی ظاهر میشود.
مری جین و مایلز مورالز هم به جمع شخصیتهای قابل بازی اضافه میشوند که هر کدام ویژگیها و آبجکتیوهای خاص خودشان را دارند،با همین ترفندهاست که اینسامنیاک توانسته تکراری شدن را برای همیشه از بازیاش حذف کند.
فعالیت ها در بازی مردعنکبوتی
فعالیتهای جانبی بازی به دستههای مختلفی تقسیم میشود. آیتمهای جمع کردنی، عکاسی از نقاط مختلف شهر، حمله به مخفیگاههای خلافکاران و جلوگیری از جرائم سادهی خیابانی، همه را میتوان جزء فعالیتهای جانبی بازی نام برد. در کنار این موارد باید به ماموریتهای جانبی هم اشاره کنم که هر یک ماجرای مخصوص به خود را دارد و هرگز کلیشهای و تکراری نمیشود. بخش دیگری از مراحل جانبی بازی نیز به فعالیتهایی آموزشی دربارهی محیط زیست اختصاص دارد که برخی از جالبترین لحظات بازی نیز در طی آنها موج می زند. به کار بردن چنین ماموریتها و موضوعاتی در میان بازیهایی با این سبک و سیاق به هیچ وجه رایج نیست و باید بابت طراحیشان از سازندگان تقدیر کرد. هر یک از این ماموریتهای جانبی جایزهی مخصوصی به نام Token را در اختیار شما قرار میدهد.
میتوانید توکنهایی که در جریان بازی کسب میکنید را در سیستم کرفتینگ جالب بازی به کار ببرید.در حالی که بزرگترین هنر مردعنکبوتی های قبلی در راستای عمق بخشیدن به گیمپلی فقط و فقط این بود که بابت گذراندن هر مرحله به اسپایدی امتیاز تجربه بدهند و تعدادی آپگرید محدود و بیبخار را برای خرید در اختیار او بگذارند، اینسامنیاک این همه سیستم و قانون و قاعده درون بازیاش به کار برده سر بازیکنان را هر لحظه گرمتر کند.
مکانیکهایی مانند کرفتینگ، آپگرید، لول آپ، تواناییهای ویژه و به دست آوردن لوت. سیستماتیک شدن هر چه بیشتر گیمپلی بازی از تکراری شدن و سر رفتن حوصلهها جلوگیری میکند و سازنده توانسته چرخدندههای همهی سیستمهای گیمپلی را به درستی کنار هم بچیند تا همچون ساعتی دقیق، روی حساب و کتاب کار کنند و بر هم اثرگذار باشند.