نقد و بررسی قسمت چهارم فصل هشتم سریال بازی تاج و تخت

توجه:اگر قسمت چهارم فصل هشتم سریال بازی تاج و تخت را مشاهده نکرده اید از خواندن این مطلب صرف نظر کنید.

سریال بازی تاج و تخت قسمت چهارم فصل هشتم به پربیننده ترین در شبکه ی HBO شد.در قسمت قبلی حمله ی ارتش مردگان به وینترفل به رهبری نایت کینگ که به طولانی ترین شب نامیده شد افراد زیادی کشته شدند از سربازها تا یار همیشه وفادار دنریس در ابتدای این قسمت شاهد سخنرانی جان اسنو و سوزوندن اجساد از طرف وی هستیم که امروز به نقد و بررسی این قسمت میپردازیم.

داستان

در این قسمت ارتش مرگان توسط سربازان شمال و ارتش دنریس نابود شدند و تقریباً هیچ نکته مهمی در آن جز حسادت دنریس به رفتار مردمان شمال با جان اسنو ندارد. دنریس می داند که علی رغم جنگ در کنار شمالی ها، هنوز مردمان این منطقه خیلی به ملکه بودن او اعتقاد ندارند و کماکان جان اسنو را بهترین فرد برای پادشاهی می دانند و به او اعتماد دارند.

در سکانس بزم شبانه، شاید مهمترین نکته ای که می توان به آن اشاره کرد سکانسی است که باز هم دنریس و جان درباره تخت پادشاهی به بحث می نشینند و ما بار دیگر شاهد آن هستیم که دنریس اعلام می کند به هیچ عنوان پادشاهی را واگذار نمی کند و یا حتی در آن شریک نمی شود. با شنیدن این دیالوگ ما به چیز جدیدی پی نمی بریم بلکه این دیالوگ در فصل های قبل از زبان دنریس شندیم.

سکانس های مربوط به سانسا و گفتگوی او در باره اینکه به دنریس و ملکه بودن او اعتقادی ندارد و نمی تواند او را بپذیرد، در اپیزودهای قبلی بارها و بارها تکرار شده بدون اینکه نظریه های جدیدی درباره آن مطرح شود! در واقع سازندگان سریال تصمیم گرفته اند که در هر اپیزود از این سریال دیدگاه های تکراری را در موقعیت های گوناگون برای مخاطب بازخوانی کنند بدون آنکه پیشرفت یا تغییر مشخصی در این دیدگاه ها قابل رویت باشد.

راز

اپیزود چهارم اما از نیمه به بعد تازه آغاز می شود و ما شاهد لشکرکشی به سمت سرسی و تصاحب تخت پادشاهی او هستیم. در این دقایق ما با فاش شدن راز جان اسنو در نزد تیریون و واریس مواجه  هستیم که از طریق سانسا اتفاق می افتد. ما در آغاز اپیزود شاهد این موضوع هستیم که دنریس در گوشه ای نشسته و در پی کسب احترام هست.

او در میان جمع وفادار قدرتمندی ندارد به همین جهت تصمیم می گیرد گندری را در مقابل دیدگان جنگجویان به درجه ” لرد ” ارتقاء دهد. تصمیمی که جسورانه و سخاوتمندانه است و حتی زمانی که به او اعلام می شود که ” گندری ”  حرامزاده است و نمی تواند این عنوان را بدست آورد، او می گوید : « من این رو میگم پس تو لرد هستی! ». در واقع دنریس مصرانه به دنبال محبوبیت است و خود را کسی می داند که قرار است به ظلم پایان دهد اما این نظری است که تنها در ذهن او می گذرد!

او در زمان یورش به سمت سرسی با آزمون بزرگی مواجه شده که می تواند پادشاهی بر حق او را به خطر بیندازد. سرسی باهوش تر از آن است که به جنگ مستقیم با دنریس تن دهد. او از مردمان بی گناه به عنوان سلاح استفاده می کند و می داند که دنریس برای اثبات پادشاهی خود باید امنیت جانشان را تضمین نماید تا در فردای پادشاهی آنها فرمانبردار او باشند.

دنریس نیز آگاه است که برای نشان دادن شایستگی خود در پایان دادن به ظلم و تاریکی باید ملکه شایسته ای باشد اما صبر او لبریز شده و حالا مشاوران او بهتر از هر زمان دیگری می دانند که ملکه شان در حال دگرگونی های روحی در درون خود هست که می تواند خود او را تبدیل به خودکامه نماید.

در واقع دنریس با یک پرسش اساسی در ادامه راه مواجه شده و آن اینکه آیا حاضر است برای کسب تاج و تخت پادشاهی بسیاری از مردمان را قربانی نماید یا راهی برای پایان دادن به پادشاهی دنریس بدون هزینه های انسانی خواهد یافت؟ آیا او که در پی پایان دادن به خودکامگی است، خود تبدیل به خودکامه خواهد شد؟

حمله ی یورون

اما بی شک نقاط ضعف اصلی سریال در دقایق انتهایی اپیزود چهارم نقش می بندد،جایی که یورون به یکباره کار اژدهای دنریس را با استفاده از کشتی یکسره می کند! این سکانس عجولانه ساخته شده و عجیب است که اینچنین بی ظرافت در داستان گنجانده شده.در دقایق بعد نیز ما شاهد مذاکره تیریون با دنریس با حالتی ملتمسانه هستیم که اصولاً با وضعیتی که از سرسی سراغ داریم ، عملاً سکانس بیهوده ای است و حالا باید به باهوش بودن تیریون بیشتر از هر زمان دیگری شک کرد! این سکانس که در آن تیریون قصد دارد قلب سرسی را به لرزه درآورد تا او نرمش نشان داده و بخاطر فرزندان مردمانش از جنگ جلوگیری نماید، شاید عجیب ترین و غیرمنتظره ترین بخش این اپیزود باشد.

« بازی تاج و تخت » کم کم به پایان راه خود نزدیک می شود و کماکان یکی از ایرادات بزرگی که به سریال وارد است این موضوع می باشد که قصه و شخصیت های سریال فاقد پیچیدگی های فصل های گذشته هستند و خیلی از مسائل ( نظیر موضوع پادشاه شب ) به صورت پیش پا افتاده و ساده حل و فصل می شوند.

البته این پرانتز را باز نگه داریم که شاید در دو اپیزود پایانی شاهد یک غافلگیری بزرگ باشیم که بتواند تمام نظریه های قبلی مان را نقض کند و مثل فصل های گذشته تماشاگران را انگشت به دهان حیرت زده نماید.