فیلم و سریال

نقد و بررسی فصل هشتم قسمت سوم سریال بازی تاج و تخت

توجه:اگر قسمت سوم سریال تاج و تخت فصل هشتم را مشاهده نکرده اید از خواندن این مطلب صرف نظر کنید.

 

نقد و بررسی سریال پرطرفدار شبکه ی HBO تاج و تخت قسمت سوم فصل هشتم که به نام شب طولانی نامیده شده است که قسمتی است به غافل گیرکننده ترین و بزرگترین جنگی که از جنگ نبرد حرام زادگان بزرگتر است برای شما کاربران عزیز ،در ریور وب به اشتراک گذاشتم.

جنگ بزرگ پادشاه شب

قسمت سوم به کارگردانی میگل سپاچنیک و باید گفت که یکی از بهترین تجربه های کارگردانی سازی خودش را پشت سر گذاشته است. نبرد وینترفل بیشتر از اینکه حماسی باشد، آغشته به عناص خون و کشتار های زیاد و وحشت بود. سکوت محض پیش از وقوع جنگ و صدای باد و صورت های ماتم زده شمالی ها، خبر از یک جنگ بزرگ می داد. حتی زمانی که ملیساندر در این قسمت به میدان آمد و با خواندن مطلبی جادویی آتش ها را بر سر نیزه ها برافروخت، باز هم خبری از روشنایی در دل شب نبود و سپاچنیک با هوشمندی از غالب شدن نور به تاریکی صحنه خودداری کرد تا فضای وحشت در سراسر این اپیزود باقی بماند.

اما همه اینها مربوط به پیش از جنگ و مقدمات وقوع نبرد وینترفل است. نبردی که همه ما مدتها منتظر آن بودیم تا ببینیم چطور ارتش مردگان با رهبری پادشاه شب در این قسمت می توانند بر انسانها چیره شوند. در اینجا باید به سازندگان تبریک گفت بابت اینکه ارزش صبر زیاد مخاطبینشان را می دانستند و یکی از بی نظیرترین جنگ های ساخته شده در تاریخ تلویزیون را به تصویر کشیدند. جنگ ترسناکی که ۸۰ دقیقه به طول می انجامد و شاهد تقابل انسانها و مردگان تا پای جانشان در این قسمت هستیم. جنگی که در آن هیچ تاکتیک جنگی نمی تواند جلوی حمله ی ارتش مردگان را بگیرد و آنها که چیزی برای از دست دادن ندارند، با تمام وجود به انسانها حمله می کنند.

 

پادشاه شب got

کشته شدن پادشاه شب

اما فارغ از نبرد حماسی وینترفل که می توان مدتها درباره آن نوشت و از تماشای آن لذت برد، نکته مهمی در انتهای این قسمت اتفاق می افتد که تمام طرفداران سریال منتظرش بودند و آن کشته شدن پادشاه شب توسط آریا استارک می باشد. برخلاف پیش بینی بسیاری از مخاطبین سریال که فکر می کردند پادشاه شب قرار است توسط جان اسنو کشته شود تا شایستگی او برای تاج و تخت و مردمانش بیش از هر زمان دیگری عیان شود، این آریا استارک بود که در یک غافلگیری کامل به سراغ پادشاه شب رفت و او را برای همیشه از بین برد.

جدا از اینکه لحظه کشته شدن پادشاه شب هیجان ویژه ای برای تماشاگران در این قسمت داشته، باید گفت که احتمالاً باید نقطه ضعف بزرگ سریال را نیز در لحظه از بین رفتن پادشاه شب دانست چرا که نحوه مرگ او به شدت ساده و در عین حال عجیب بود. جایی که مشخص نیست آریا استارک چگونه توانست در موعد مقرر از راه برسد و به یکباره به سمت پادشاه شب رفته و او را غافلگیر نماید.

آیا ارتش مردگانی که در این قسمت  کنار پادشاه شب بودند نمی توانستند آریا را مهار نمایند؟ و اینکه آیا پادشاه شب که در فصل های قبل گفته شد کسی توان مواجه با او را ندارد می بایستی به این سادگی داستان حضورش در سریال خاتمه می یافت؟ شاید همه ما انتظار این را داشتیم که مرگ شایسته تری در انتظار پادشاه شب باشد نه آنکه مانند جمله خود آریا استارک به سانسا پرونده اش بسته شود یعنی : « فقط با استفاده از تیزی خنجر ضربه بزن! »

 

family got

 

 آریا استارک در برابر پادشاه شب

نکته مهم درباره این قسمت حضور ملیساندر و کمک در نبرد وینترفل بود. بانوی سرخ که یک دیالوگ کلیدی هم در سریال داشت که اشاره به فصل سوم بازی « تاج و تخت » بود. او در فصل سوم خطاب به آریا استارک گفته بود : « من درون تو تاریکی می بینم و در این چشم های تاریکی که پشت من می درخشند ، چشم های قهوه ای، چشم های آبی، چشم های سبز. چشم هایی که تو آنها را خاموش خواهی کرد. ما دوباره با یکدیگر ملاقات خواهیم کرد. »

این دیالوگ در این قسمت به آریا یادآوری شد تا او که پس چند بار فرار از چنگال مرگ در قصر پناه گرفته بود، متوجه شود که سرنوشت او با خاموش کردن چشم آبی های(ارتش مردگان و پادشاه شب) از دنیا رفته رقم خورده است و اوست که باید این نبرد را به پایان برساند. او در این ماموریت تنها نبود. بریک دانداریون که پیش از این ارباب روشنایی به او گفته بود که ماموریت ناتمامی دارد و برای همین باید زنده بماند، حالا ماموریتش را به خوبی به اتمام رساند و در کنار آریا باقی ماند تا او پادشاه شب را خاموش کند. هاند نیز که همواره از آریا محافظت کرده نیز به همراه بریک و البته ملیساندر در کنار ماندند تا همه نقشی در پایان نبرد وینترفل داشته باشند.

یکی از ماندنی ترین  حالت قسمت سوم این فصل که ممکن است مورد تمجید و سپاس از سوی طرفداران و هم منتقدان قرار بگیرد و امکان چند بار دیدن را دارد.این قسمت میخواست به ما یاد آوری کند که هیچ وقت نباید امید خود را از دست داد.

0 0 votes
امتیازدهی به مقاله
مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
View all comments
دکمه بازگشت به بالا