
بررسی فیلم Black Panther
در ژانر ابرقهرمانی بر پایه شخصیتی به همین نام از مارول کامیکس است. مارول استودیوز تهیهکننده آن و استودیو سینمایی والت دیزنی می باشد. فیلم پس از وقایع فیلم « کاپیتان آمریکا : جنگ داخلی رخ می دهد که مارول مثل همیشه یک فیلمی هیجان انگیز و ماجراجویی برای تدراکات دیده است،به بررسی فیلم Black Panther می پردازیم.
داستان
پس از اتفاقات فیلم « کاپیتان آمریکا : جنگ داخلی » رخ می دهد شخصیت تچالا یا همان پلنگ سیاه نیز به طرفداران سینما ی مارول معرفی شد. اتفاقات فیلم این بار پیرامون شخصیت پلنگ سیاه و سرزمین زادگاهش در آفریقاست. سرزمینی خیالی و پیشرفته به نام ” واکاندا ” که تچالا به آن باز می گردد تا بر تخت پادشاهی تکیه زده و حاکم عادلی برای مردم سرزمینش باشد. وی پس از به پا کردن کمی گرد و خاک ساده در مبارزه ای نفس گیر، پادشاه به حق واکاندا می شود. اما دیری نمی پاید که متوجه می شود یک دلال تجهیزات نظامی به نام کلای ( اندی سرکیس ) موفق به دزدیدن ویبرانیوم شده. از این جهت تچالا، اوکویو و نامزد سابقش ناکیا و را مامور می کند تا به سراغ کلای بروند اما…


چادویک بوزمن
چادویک بوزمن که پیش از این حضورش در فیلم « کاپیتان آمریکا : جنگ داخلی » با واکنش های مثبتی مواجه شده و توانسته بود چراغ سبز نهایی برای حضور در فیلم مستقل« پلنگ سیاه » را بدست آورد، در نقش تچالا یا همان پلنگ سیاه، انتخاب مناسبی به نظر می رسد. او مصمم و جدی است و البته یادآور این نکته که وی همان ویژگی هایی را در فیلم به نمایش می گذارد که می توانست وسلی اسنایپس را به بهترین گزینه برای ایفای نقش مبدل نماید.
. فیلم پلنگ سیاه آفریقایی را به تصویر میکشد که با وجود تمام بیرحمیهای جهان پیرامونش، باز هم قلب پاک و سرشار از عشقش را در دستش میگیرد و به کمک انسانهایی میرود که شاید روزی آرزوی نابودیاش را می کشید.
بازیگران
، چادویک بوزمن برای بازی در نقش تیچالا / پلنگ سیاه در این فیلم باز خواهد گشت. علاوه بر بوزمن، مایکل بی جردن، اندی سرکیس، دانای گوریرا، لوپیتا نیونگو، مارتین فریمن، استرلینگ کی براون، آنجلا باست، فارست ویتاکر، دنیل کالویا، وینستون دوک، لتیشیا رایت، جان کانی و فلورنس کاسومبا
دانای گوریرا (رئیس گارد سلطتنی)
به همین ترتیب ، اگر فکر می کردید که دانای گوریرا به عنوان میشون در سریال مردگان متحرک، میخ را لگد می زند ، صبر کنید تا او را در اینجا به عنوان اوکوی ، رئیس گارد سلطنتی تیچالا، دورا ببینید. پایبندی اوکوی به ارزشهای سنتی ، وفاداری او به عرش و خونسردی او تحت فشار باعث می شود شخصیتی که من وقتی روی پرده بود نتوانستم چشمم را از آن بگیرم. و لوپیتا ناکیا ، شعله سابق تیچالا را که حامی و دوست خود باقی مانده است ، با فیض و کد احترام خود را به زندگی می دهد که شخصیت خود را به استقلال از مدار سلطنتی تیچالا تبدیل می کند. با تمام این اتفاقات ناامید کننده است که محبوب آنجلا باست ، که نقش راموندا مادر تیچالا را بازی می کند ، به عنوان برخی دیگر از اعضای بازیگران حامی کاملاً خوب نیست.
در حالی که دانیل کالوویا ، نامزد ستاره و نامزد اسکار ، در اینجا به عنوان W’Kabi ، دوست قدیمی تیچالا نقش کوچک اما مهمی دارد. Forest Whitaker غالباً می تواند در آستانه شفافیت در اجراهای خود به نظر برسد ، اما Coogler او را مجبور می کند تا عاقلانه زیر نظر آن را در اینجا به عنوان مأمور پیر سالخورده Zuri بازی کند. یکی از بازیگرانی که می خواهد بعضی از مناظر را طی کرده ، اندی سرکیس است به عنوان فروشنده تسلیحاتی بدون دردسر اولیس کلاو ، که دارای یک بازوی خفن از جنس ویبرانیوم هست که عشقتون به اندی کامل می کند. مارتین فریمن خود را به عنوان آژانس سیا ، اورت راس (بازگرداندن نقش خود از جنگ داخلی) جبران می کند ، حتی اگر بحث برانگیز باشد که آیا گنجاندن شخصیت او در اینجا حتی در نهایت لازم بود.


حقیت های جاللب در مورد پلنگ سیاه
هر پلنگی باید پیش از شکار اولین طعمه خود، سالها آموزش ببیند تا طعمه موردعلاقهاش را به دام بیندازد. تیچالا هم شاهزاده سختکوشی بود که تمام دوران کودکی و نوجوانیاش را صرف فراگیری درستهایی که پدرش برای او در نظر میگرفت، کرد. تیچالا دارای سطح قدرت المپیک، استقامت، سرعت، چابکی، سیستمهای دفاعی و حواسهای فوقالعاده خوب انسانی است. علاوه بر این موارد، تیچالا را میتوان یک آکروبات باتجربه و کاربلد دانست که تا حد زیادی ژیمناستیک هم کار کرده و در هنرهای رزمی هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد. او همچنین یک شکارچی بسیار ماهر، ردیاب، طراح استراتژی، سیاستمدار و دانشمندی نابغه با هوشی سرشار است.
پلنگ سیاه برای اولین بار در یکی از کمیکهای چهار شگفتانگیزان ظاهر شد.
برای اولین بار آنها را در قالب کمیکهای پرطرفدار دیگر، به مخاطبها معرفی کنند تا در صورت استقبال طرفداران، شروع به چاپ کمیکهای اختصاصی این ابرقهرمانان جدید کنند. برای مثال کاراکتر مرد عنکبوتی (Spider-Man) برای اولین بار در شماره پانزدهم کمیک Fantasy Amazing حاضر شد و سپس رفته رفته به تعداد طرفدارانش افزوده شد. پلنگ سیاه هم برای اولین بار در سال ۱۹۶۶ در شماره ۵۲ کمیکهای چهار شگفتانگیز (Fantastic Four) حاضر شد و سپس با سرعت بسیار زیادی طی سه – چهار جلد دیگر، طرفداران زیادی را برای خود دست و پا کرد و حسابی فروش کمیکهای چهار شگفتانگیز را بالا کشید. تا اینکه در نهایت نه تنها وارد مهمترین گروه ابرقهرمانان مارول یعنی گروه انتقامجویان (The Avengers) شد
پلنگ سیاه اولین ابرقهرمان سیاهپوست در میان کمیکهای ابرقهرمانی است!
بله درست خواندید! قدمت کاراکتر پلنگ سیاه حتی از فانوس سبز DC (ورژن جان استوارت) هم بیشتر است. Tyroc و بلک لایتنینگ هم از جمله دیگر قهرمانان سیاهپوست دنیای کمیکهای دیسی هستند که بعد از پلنگ سیاه در کمیکها حاضر شدند. پلنگ سیاه در زمان بسیار مناسبی قبل از ابرقهرمانانی مثل فالکون و لوک کیج در کمیکهای مارول حاضر شد و سر و صدای زیادی هم به پا کرد.

او مغز متفکر پشت پروژه کویینجتها است.
در فیلمهای دنیای سینماتیک مارول، معمولا تونی استارک و تیمش را به عنوان نابغهترین مهندسین تکنولوژی موجود بر روی زمین میشناسیم که از قضا سازههای بسیار کارآمد و خفنی را هم خلق کردهاند. اما موردی که همیشه مرموز به نظر میرسید، سازنده جتهای پرسرعتی است که در فیلمهای مارول تحت عنوان کویینجت خطاب میشوند.
موردی که هیچوقت به طور مستقیم در فیلمهای مارول مطرح نشده، هویت سازندگان اصلی این جتها است و تاحدودی شرایط طوری شکل میگیرند که گمان کنیم تونی استارک یا سازمان SHIELD آنها را طراحی کردهاند. اما در واقع باید بدانید که این کویینجتها توسط گروهی از طراحان واکاندا به سرگروهی تیچالا طراحی شدهاند و سپس پروژههایشان در جهان گسترش یافتهاند. این مورد یکی از صدها ترفند تیچالا و مردم واکاندا برای توسعه غیرمستقیم تکنولوژی و فناوریهایشان در خارج از مرزهایشان است.
پلنگ سیاه مدتی از دردویل مراقبت میکرد.
پس از اینکه پلنگ سیاه در یک کمای طولانی قرار گرفت و با گذشت مدت زیادی به آرامی قدرتهای خود را مجددا به دست آورد، تیچالا به یک برهه زمانی نیاز داشت تا بتواند باری دیگر خودش را پیدا کند و آن مقدار اعتماد به نفسی را که باید از خود داشته باشد را کسب کند. از طرفی هم پس از وقایع Shadowland، دردویل بیش از هر چیز دیگری نیاز فرار کردن از Hell’s Kitchen را داشت. از همین جهت پلنگ سیاه تصمیم گرفت با خلق یک هویت جدید برای خود به نام Mr. Okonkwo به مراقبت از دردویل و همچنین تمامی خیابانهای شهر بپردازد.
نظرات منتقدان به فیلم پلنگ سیاه:
برایان ترویت | یو اس ای تودی
۱۰۰ از ۱۰۰
در این فیلم ما شاهد یک اعتماد به نفس عجیب و جالبی هستیم که در کنار آن صحنههای اکشن دیوانه کننده و جلوههای ویژه بسیاری قرار دارند. علاوه بر این، در این فیلم ظاهر بسیار باشکوهی از واکاندا را شاهد هستیم؛ جایی که فرهنگ آن تحت تاثیر آفریقا قرار گرفته است. با این حال به طرز زیبا و جالبی نشان داده میشود که یک شهر با سبک و سیاق آینده، چه شکلی میتواند داشته باشد.
لیاه گرین بلات | اینترتینمنت ویکلی
۹۱ از ۱۰۰
رایان کوگلر به عنوان یک کارگردان تقریبا در تمامی صحنههای این اثر سبک و روح خاصی را تزریق میکند که باعث ایجاد این تفکر در بیننده میشود که در واقع یک فیلم اقتباسی براساس کتابهای کامیک میتواند برخی اوقات حرفهای معنیداری هم داشته و موضوعات مهمی را بیان کند. در رابطه با این موضوع میتوان گفت که روش منحصر به فرد پلنگ سیاه، برای تجلیل از غرور، افتخار، هویت و مسئولیتهای شخصی فقط این حس را به بیننده نمیدهد که بالاخره بعد از این سالها، یک مسیر درست در این ژانر به وجود آمده، بلکه به نوعی این قضیه قدرت بزرگ واقعی این فیلم است.
مانولا دارگیس | نیویورک تایمز
۹۰ از ۱۰۰
با این حال، این فیلم تاکید زیادی روی تصورات سیاه پوستان دارد، تصوراتی درباره خلقت و آزادی همه انسانها و این فیلم تبدیل به یک نشانه درباره گذشته شده که مدام انکار شده است. همچنین یک نشانه از آینده است که به نظر خیلی به زمان حال شباهت دارد.
جیم وجوودا | آی جی ان
۹۰ از ۱۰۰
فیلم پلنگ سیاه به عنوان یک اثر ماجراجویی و ابرقهرمانی، یک بیانیه سیاسی و همچنین به عنوان راهی برای تجلیل از یک فرهنگ، کار خود را به طرز درستی انجام داده است. درست است که آغاز آن کمی آرام اتفاق میافتد اما تیم بازیگری به یادماندنی آن، با استفاده از نقشهای خود به مبارزه با شخصیتی میروند که تقریبا در یک دهه اخیر یکی از بهترین کاراکترهای منفی کمپانی مارول بوده و همین موضوع فیلم را به اوج خود میرساند.


استفانی زکراک | تایم
۸۰ از ۱۰۰
فیلم Black Panther بدون اینکه بخواهد به چیزی توهین یا حمله کند، بسیار باشکوه و سرگرم کننده بوده و هوشمندانه ساخته شده است.
پیتر دبروژ | ورایتی
۸۰ از ۱۰۰
اگر مسائل تاریخی را کنار قرار دهیم، چیزی که یک طرفدار آثار ژانر ابرقهرمانی دوست دارد بداند این است که چگونه فیلم Black Panther با دیگر آثار استودیو مارول مقایسه میشود. اگر بخواهیم به طرز بسیار سادهای بگوییم، این اثر نه تنها از بقیه پروژههای مارول موفقتر است، بلکه در چند جنبه کلیدی و مهم، آن فرمول همیشگی را که در آثار مارول به کار میرود بسیار بهتر از پیش عملی میکند؛ از شخصیت منفی و شرور سیاسی متعهد آن گرفته تا صحنه پایانی احساسی و بسیار زیبای آن.
تاد مککارتی | هالیوود ریپورتر
۸۰ از ۱۰۰
درباره چادویک بوزمن که اصلا حرف خاصی وجود ندارد اما در میان بقیه بازیگران، برخی هنرمندان مکمل کاریزماتیک وجود دارند که تا آخر فیلم قصد دارند تا جایی که میتوانند هر صحنهای را دزدیده و به اصطلاح خودی نشان دهند که اغلب این کار را هم میکنند. به خصوص بازیگرانی مانند مایکل بی جوردن که از نظر فیزیکی چشمگیر است، لوپیتا نیونگو که بسیار درخشید و همچنین لتیشیا رایت که در هر صحنه خود یک هنرنمایی جالب انجام میداد.
پیتر بردشاو | گاردین
۸۰ از ۱۰۰
نکته بسیار جذابی که درباره فیلم پلنگ سیاه وجود دارد این است که با دیدن این اثر، اصلا احساس نمیکنی که در حال تماشای یک فیلم ابرقهرمانی هستی. بیشتر به نظر میرسد که این فیلم قصد دارد یک داستان فانتزی و رومانتیک را از زاویه دیگری به تصویر بکشد. یک اثر هیجانانگیز، خندهدار و پر از صحنههای اکشن.