بررسی بازی The Witcher 3 : Wild Hunt
ویچر
در کتاب ویچر ۳: شکار وحشیانه ، مقدس همیشه در حال جنگ با کراهت است و زیبایی همیشه در حال جنگ با خون است. این سریال همواره درخشش جسمی جهان را با خشونت ذاتی خود در تضاد قرار داده است ، اما هرگز این تضاد با این اضطراب ، این دردسر ساز نبوده است. اینکه Witcher 3 وحشیانه فوری نبرد را با جزئیات کامل نشان می دهد ، جای تعجب ندارد.
بسیاری از بازی ها صفحه را با سرهای جدا شده و داخل حفره های براق پر می کنند. این راهی است که این ماجراجویی باورنکردنی از مصیبت های شخصی و فرصت های کم نظیر چنین نبردهایی را به تصویر می کشد که آن را بسیار خارق العاده می کند.
این بیش از تلاطم موضوعی آن است که Witcher 3 را فوق العاده می کند. در این بازی نقش آفرینی در دنیای آزاد ، تعالی فراوان وجود دارد: اکتشاف عالی ، طراحی موجودی عالی ، مکانیک جنگی عالی ، پیشرفت شخصیت عالی. اما لحظه های طولانی ماندگاری آنهایی است که دردهای عمیق را در ساکنان جهان نشان می دهد. در یک تلاش ، شما دو عاشق را مجدداً متحد می کنید ، که یکی از آنها هم اکنون یک پارچه پوسیده است ، زبان آن به طرز مضحکی از دهانش گله می کند.
در دیگری ، یک همسر متجاوز بدجنس باید راهی را برای دوست داشتن دو روح گمشده مختلف پیدا کند ، که هر کدام محدوده محبت خود را آزمایش می کنند. نگران نباشید که این توصیفات مبهم وقایع مهم را خراب می کند: آنها نمونه های ساده ای از موانعی هستند که همه ساکنین با آن روبرو هستند. در جزایر Skellige و در شهر نوویگاد ، هیچ شادی بدون اندوه موازی وجود ندارد. هر پیروزی ایثارگری می خواهد.
داستان
مردی بنام گرالت، اهلِ ریویا است. افرادی چون گرالت دارای قدرت های فرابشری خاص هستند و از کودکی تحت تعالیم شدید قرار می گیرند تا بتوانند با موجودات پلید و شیطانی به مبارزه بپردازند.در سه شهر اصلی روایت می شود که در طی آن با شخصیت های متعددی روبرو می شویم، تعدادی از آنها جدید هستند و تعدادی هم افتخار آشنایی پیشین را داده اند.
متاسفانه همین تنوع و گستردگی بازی همانقدر که به زیبایی و پویایی بازی کمک می کنند، در حکم یک شمشیر دولبه ظاهر شده و بشدت عمق بازی را می کند. همین حالا که این مطلب را می نویسم بسیاری از شخصیت های بازی را از یاد برده ام و راستش اصلاً برایم مهم هم نیست، چون هیچ ویژگی برجسته و مهیجی نداشتند.
وسوسه برانگیز
همین تنوع باعث به نوعی از یاد رفتن خط اصلی داستان ویچر ۳: شکار وحشیانه هم می شود که برخلاف عنوان وسوسه برانگیز بازی خیلی با چیزی که انتظارش را می کشیدید فاصله دارد. نبرد های نهایی و بزرگ گرالت به هیچ عنوان یارای رقابت با نبرد های ارباب حلقه ها و امثال آن را ندارند، گویی تیم سازنده اواخر بازی بی حوصله شده و به سطحی ترین نحو ممکن روایت داستان را دنبال کرده است. از داستان اصلی که گذر کنیم، باقی ماموریت های بازی برخلاف نسخه های پیشین بسیار جذاب و درگیر کننده تر طراحی شده اند، بطوری که شخصاً بارها آنها را به روند خطی بازی ترجیح داده ام.
یکی از ویژگی های برتر سری ویچر همواره حق انتخاب در مسیر بازی بوده است. شما می توانید خیلی از ماموریت هارا انجام ندهید، به خیلی از افرادی که کمک شما را طلب می کنند اخم تحویل دهید و راهتان را بکشید و بروید.
جذابیت
البته برخلاف آنچه که به نظر می رسد، این تعلیمات در پی هدف بزرگ و معینی نیست و در واقع گرالت به عنوان مزدور برای افراد مختلف کار می کند. داستان کلی بازی از جایی به نام Kaer Morhen آغاز می شود. کائر مورن یکی از چند مکانی است که در آن به تربیت جادوگرها پرداخته می شود.
جذابیت های داستان بازی هم همین است که گرالت به هیچ عنوان شخصیت مثبت بازی به حساب نمی آید بلکه با توجه به سبک بازی هر گیمر، شخصیت او هم می تواند متفاوت باشد. برای مثال از آن جایی که گرالت یک مزدور است، گیمر می تواند تصمیم بگیرد که آیا می خواهد انسان خوبی باشد و به دیگران کمک کند و یا این که حاضر است هر کاری را در عوض مقدار معینی سکه ی طلا به انجام برساند؟
البته انتخاب ها تنها به همین محدود نیست؛ بلکه گیمر بسیار بیشتر از آنچه که حتی بتواند تصور کند در روند اتفاقات پیرامون خود تاثیر گذار است. برای مثال ممکن است شخص خاصی در طول بازی از شما درخواست انجام کاری کند و اگر شما با انجام آن موافقت نکنید، پیامدهای مشخصی خواهد داشت؛ اگر جان آن فرد در خطر باشد و شما از کمک به وی سر باز بزنید، ممکن است آن فرد کشته شده و بعدا به دلیل اهمیتی که وی در یک روستا یا دهکده ای مشخص داشته، بسیاری از مسائل پیچیده تر خواهند شد.
نشان های ویچر ۳: شکار وحشیانه
نشان Aard باعث ایجاد نوعی موج به سمت دشمنان می شود که هم به به آن ها صدمه می زند و هم برای مدتی گیجشان کرده و به گرالت فرصت حمله می دهد. از این توانایی برای از بین بردن برخی اشیای محیط هم می توان استفاده کرد. برای مثال می توان برخی دیوار ها و یا اشیایی که بر سر راه قرار گرفته اند را از بین برد.
Igni به گرالت این توانایی را می دهد که دشمنان را آتش بزند. با پیشرفت در بازی و ارتقای این توانایی، شعاع آتش بیشتر خواهد شد و می توان تعداد بیشتری از دشمنان را در یک بار حمله به آتش کشید. هم چنین در برخی از نقاط محیط ممکن است گازهای طبیعی قابل اشتعال وجود داشته باشد که به کمک Igni می توان محیط بزرگی را در یک آن، به آتش کشید.
تله جادویی
Yrden نیز نوعی تله جادویی بر روی زمین است که دشمنان به محض ورود به آن از سرعت حرکتشان کاسته شده و صدمه می بینند. در حالت ابتدایی این جادو، تنها می توان یک تله را در یک زمان خاص بر روی زمین قرار دارد اما با ارتقا، می توان از ۳ تله به صورت هم زمان استفاده کرد.
Quen اما نوعی سپر دفاعی برای گرالت ایجاد می کند و از او در مقابل یک ضربه ی دشمن محافظت می کند. با اولین ضربه ای که از سوی دشمن وارد شود، سپر از بین خواهد رفت اما گرالت صدمه ای نمی بیند. البته هنگام مبارزه با دشمنان قوی تر، اگر این قدرت ارتقا داده نشده باشد، ممکن است با ضربه دشمنان، به گرالت آسیب برسد.
گرالت
ویچر ۳: شکار وحشیانه بدون شک در نظر گرفتن چیزی زیباست ، هرچند مستعد اشکالات گاه به گاه و اشکالات بصری باشد. حل کردن تکالیف های یک quest در یک ترتیب خاص باعث شد تا بازی روی صفحه بارگیری دائمی بماند. روچ تصمیم گرفت تا دقایقی در پایان جلوی گالو زدن را بگیرد و به طرز عجیب و غریبی جلو بیفتد تا اینکه من سریع دور شدم و برگشتم.
این عناصر ممکن است همراه با گاه گاهی اوقات سطح فریم کنسول ، بسته به سطح تحمل شما ، باعث ناراحتی شما شوند. حتی در این صورت ، جدیدترین ماجراجویی جرالت چنین دستاوردی است که به ندرت از درخششهایی که با آنها روبرو شدم ناراحت شدم.
نقشه بازی ویچر ۳: شکار وحشیانه
دنیای ویچر پر شده از ناشناخته ها و اماکنی که تشنه هستند تا به آنها سر بزنیم و آنها هم چنگال های زهرآلودشان را به سمت ما نشانه روند. این دنیا زیبا، پویا و وسیع است؛ خیلی وسیع و حتی زمانی که از این کلمه استفاده می کنم هم احساس می کنم واژه ای با بار قوی تر از وسیع باید اختراع شود تا بتواند وسعت این عنوان را توصیف کند.
تمام نقشه ی بازی، که اتفاقاً با نظارت خود ساپکوسکی ساخته شده و ظاهراً دقیق ترین نقشه دنیای ویچر هم هست، با علامت سوال، علامت تعجب و در خیلی موارد غارها، سنگ ها و هیولا هایی پر شده که خود را از نقشه مخفی کرده اند؛ و این وظیفه ی ماست که به تک تک این نقاط سفر کرده و دخل هیولا هایش را بیاوریم، دست نوشته های طریقه ساخت یک زره را از صندوق گنجی که هیولا از آن محافظت می کرده خارج کرده، مواد مورد نیاز برای ساخت آن را به بدبختی از اینسو و آنسوی دنیای بازی پیدا کرده و دست آخر از یک آهنگر کارکشته بخواهیم آنرا برای ما بسازد.
ماموریت های بازی
ماموریت های بازی به چهار دسته کلی ماموریت های داستانی، ماموریت های جانبی، ماموریت های ویچر و گنج یابی ها تقسیم شده اند که بجز دسته اول برای باقی دسته ها باید خود دست به کار شده و به دهکده ها، شهر ها و آبادی های مختلف بازی سر زده و در تابلوی اعلانات هرکدام از این مناطق بدنبال قرارداد بگردید و یا برای گنج یابی در صندوق ها و استخوان های باقی مانده انسان های بخت برگشته ای که در مسیر ماجراجویی هایشان جان باخته اند، به جستجوی دست نوشته هایی باشید که خبر از وجود نقشه تهیه زره های قدرتمند می دهند.
در بحث طراحی هنری و فضاسازی، ویچر همانطور که در دو نسخه پیش هم به ما نشان داده، بازی خشن و بی رحمی است و با وجود اساطیری و تخیلی بودنش در خیلی موارد سعی می کند کمترین فاصله با دنیای واقعی را حفظ کند و یکی از این حوزه ها، مبارزات، جنگ ها، مریضی هایی که دامن مردم را گرفته و در کل چهره ی خشنی است که بازی در طول مسیر از خود در ذهن بازیکن باقی می گذارد. ضربه های شمشیر گرالت دشمنان را به دونیم تقسیم میکند، او سر دشمنانش را بدون لحظه ای درنگ می برد و شما را با صحنه ی چرخ خوردنشان روی زمین روبرو می کند. خیلی از دهکده ها و اماکنی که در گذشته آباد بوده اند حالا تبدیل به شهرهای ارواحی شده اند که محل تجمع هیولاهای بدذات بازی شدهاست.
مهم ترین قسمت ویچر ۳: شکار وحشیانه
همانطور که اتفاق می افتد ، زنان نیز قویترین نیروی این داستان هستند. اگر قبلاً بازی Witcher انجام داده اید ، بسیاری از آنها را از قبل می شناسید. قدرتمندترین آنها اعضای سابق Lodge of Sorressresses هستند که تعداد کمی از آنها کاملاً دوست دارند و هر یک از آنها در مقابل مرگ سرپیچی می کنند. در شرایط خاص ، شما کنترل خود سیری را به دست می گیرید ، و او شمشیر را به همان اندازه توانمند می کند که یک جادوگر انجام دهد.
(ضخامت های فانتوم او همچنین به قسمت های خود که گرالت فاقد آن است وارد می کند.) دوز گاه و بیگاه از قدرت بی حسی گاهی اوقات ثابت می شود که یک خراش است ، به خصوص در یک صحنه سونا که به نظر می رسد به طور خاص ساخته شده است تا شما را از نزدیک و شخصیتی نزدیک کند.
Witcher 3
Witcher 3 از نظر وسعت بسیار است ، هر چند “بزرگ” فقط توصیف کننده است ، بیانیه ای نه خوب و نه بد. پس خوشبختانه این است که Witcher 3 در فلسفه طراحی “ایجاد یک دنیای بزرگ و پر کردن آن با محتوای کپی-چسباندن” مشترک نیست. درعوض ، تعادل کاملی از تعادل بین دادن کارهایی به شما و اجازه دادن به نفس کشیدن فضاهای آن پیدا می کند.
شما مسیری را دنبال می کنید نه تنها به این دلیل که یک علامت سؤال بر روی نقشه شما وجود دارد ، بلکه به این دلیل است که باید به مکانی جدید و جالب منجر شود. فتنه به طور طبیعی می سازد: هر تلاش داستانی از غم و اندوه یا پیروزی است که انتظار دارد شما را جذب کند ، از شما می خواهد تصمیم بگیرید که منظر را به روش های مختلف تغییر دهد. شما همیشه نمی دانید عواقب آن چیست؛ برخی از تصمیمات عواقب قابل توجه و تغییر دهنده بازی دارند ، در حالی که برخی دیگر به سختی نگاه شما را جلب می کنند. اما عواقب آن وجود دارد ، و شما اغلب آنها را متوجه می شوید ، حتی اگر بازی برای جلب توجه از آنها خارج نشود.
دید سایت های معتبر به DLC بازی ویچر ۳: شکار وحشیانه :
پی سی گیمر
۹۴ از ۱۰۰
Blood and Wine یک پایان عالی برای ویچر ۳ است که تمامی طرفداران این مجموعه باید آن را تجربه کنند. بازی دارای شخصیتهایی است که شخصا پس از مدتی دلتنگ آنها خواهم شد و در مجموع با یک بازی عالی طرف هستیم که سازندگان به تمامی وعدههای خود در قبال آن عمل کردهاند.
گیم اینفورمر
۹۳ از ۱۰۰
بسته الحاقی در تمام مدت زمان گیمپلی خود باعث ترشح آدرنالین در گیمر خواهد شد و برای من یادآور لحظات هیجانانگیز و جذاب پایانی نسخه اصلی ویچر ۳ است. همچنین شخصیتپردازی گرالت و دوستانش چیزی است که طرفداران قدیمی این سری بدون شک از آن لذت خواهند برد؛ چرا که کاراکترهای قدیمی مجموعه به طور کاملا سورپرایز کنندهای در بازی ظاهر میشوند یا حداقل شاهد ارجاعی به آنها هستیم. دنیای بازی هم بسیار غنی و پرجزییات است و در مجموع میتوان گفت که Blood and Wine بهترین روش برای سپری کردن آخرین لحظات حضور گرالت در بازی ویچر است.
آی جی ان
۹۰ از ۱۰۰
Blood and Wine ماجراجوییهای گرالت را به زیباترین شکل ممکن به پایان میرساند و داستانی عالی با حضور خونآشامها و دوستان قدیمی این شخصیت در منطقهای بسیار زیبا روایت میکند که تا به امروز مشابه آن را ندیدهایم. این DLC همچنین بهبودهایی هم در گیمپلی بازی اعمال میکند که از آنها میتوان به اضافه شدن Mutations، امکان رنگ کردن زره و اضافه شدن یک تاکستان اشاره کرد. در مجموع، شاهد یک پایان عالی برای شخصیت گرالت هستیم.
دیستراکتوید
۹۰ از ۱۰۰
با اینکه هنوز هم از نظر من سری ویچر مشکلاتی دارد (مثل سیستم مبارزات بیش از حد ساده بازی)، ولی Blood and Wine بهترین نسخه در کل سری The Witcher از اولین بازی تا به امروز است. ابتدا انتظار داشتم که در بهترین حالت با چیزی بزرگتر از Hearts of Stone روبرو شوم، ولی Blood and Wine بهمراتب بهتر از انتظاراتم عمل کرد و هر جزء آن بزرگتر و بهتر از DLC قبلی است.
گیماسپات
۸۰ از ۱۰۰
بدون شک گرالت یک شخصیت افسانهای است؛ چرا که در یکی از بهترین بازیهای نقشآفرینی تاریخ ایفای نقش کرده است. شاید در آینده بتوانیم دوباره شاهد ماجراجوییهای این کاراکتر باشیم، ولی اگر Blood and Wine آخرین همراهی ما با «گرگ سفید» است، میتوان گفت که وی یک خداحافظی باشکوه با طرفدارانش دارد. داستان اصلی بازی و شخصیتهای مرتبط با آن خیلی جذاب نیستند و جکهایی که در بازی میشنویم هم گاهی بیمعنی است، ولی در کل با یک بازی جذاب طرف هستیم که در دنیایی بسیار زیبا رخ میدهد و مملو از ماموریتهای جذاب ریز و درشت است.