بررسی بازی Uncharted: The Lost Legacy
یک بازی ویدئویی در سبک اکشن ماجراجویی است که توسط شرکت ناتی داگ ساخته شده و بوسیلهٔ سونی اینتراکتیو عرضه شده است.این بازی ماجراجوهای خفنی را برای گیمران به وجود خواهد آورد اما دیگر شخصیت محبوب نیتن دریک خبری نیست اینبار با دو شخصیت زن گیمران رو به رو می شوند و در ادامه به بررسی بازی جدید اثر ناتی داگ می پردازیم.
داستان
کلو فریزر که به مانند نیتن دریک یک جستجوگر(شکارچی) گنج یا اصطلاحا treasure hunter است و شخصیت اول این نسخه می باشد ، از نادین روس که وی را در نسخه چهارم دیده بودیم و یک مزدور است درخواست می کند تا با او همراه شود و با هم به جستجوی یافتن tusk of Ganesh که است، بروند. Ganesh فرزند خدای هندوها یعنی شیوا است و این عاج افسانه ای را در زمانی که در حال دفاع از معبد پدرش بوده است گم کرده است.
پدر خود کلوئی نیز در جستجوی همین عاج بوده است و سرانجام نیز چانش را در این مسیر از دست داده و توسط گروهی از دزدها و مزدوران کشته شده است. در واقع داستان این نسخه حول محور ماجرای یافتن یک گنج افسانه ای (Tusk of Ganesh) این بار در کوهستان های هند و Western Ghats است و البته مواجهه و مقابله با یک آنتاگونیست و شخصیت منفی اصلی که در این بازی Asav نام دارد.
اسپین اف!
آنچارتد یک نسخه فرعی و اصطلاحا اسپین آف برای فرنچایز آنچارتد محسوب می شود و حتما می دانید که در چنین نسخه هایی معمولا گرافیک و انجین گرافیکی استفاده شده برای ساخت بازی و جلوه های بصری دقیقا مشابه عنوان آخر و اصلی است که در آن فرنچایز عرضه شده است، مخصوصا اگر که عنوان فرعی مانند آنچارتد: میراث گمشده قرار باشد با فاصله کم بعد از نسخه اصلی منتشر شود و در ابتدا یک بسته الحاقی بوده باشد.
در مورد Uncharted: The Lost Legacy نیز چنین موضوعی کاملا صادق است و این بازی فرعی در واقع می تواند دنباله ای بر مراحل نسخه چهارم از نظر بصری باشد که تنها شخصیت قابل بازی اش تغییر کرده است. البته خب حتما خوب می دانید که وقتی می گوییم گرافیک این نسخه نسبت به نسخه چهارم تغییر زیادی نکرده است، در واقع اصلا نیازی هم نبوده که تغییری کند زیرا که نسخه چهارم این سری یک شگفتی و یک معجزه گرافیکی در نسل هشتم بازی ها به حساب می آید.
شهر گمشده
هدف آنها پیدا کردن یک شهر گمشده و گنج اسطوره ای است قبل از یک آدم بد با ایده های بزرگ – رهبر شورشی اساو – آنها را به آن ضرب و شتم می کند. در طول راه با موانع بسیاری روبرو هستند هم از نظر جسمی و هم عاطفی که سختی های خود را به همراه دارد . مقدمه ای مختصر با بخش بزرگ باز شده توسط ماشین دنبال می شود که به نوبه خود چندین فصل از برخوردهای همیشگی با افراد بد دنبال می شود.
طبق معمول ، صحنه های اکشن کمترین لذت بخش از بازی است ، اگرچه آنها با درج مکانیک های مخفیکاری از Uncharted 4. بهبود می یابند با توجه به اینکه هشدار دادن به دشمنان نسبت به حضور شما می تواند باعث ایجاد پشتیبان شود ، بهترین راه برای مقابله با این بخش ها. شما به عنوان کلو بازی می کنید ، اما خوشبختانه ، نادین می تواند به شما کمک کند تا دشمنانی را که ندیده اید ، برچسب گذاری کنید و خودش را بیرون بکشد.
حمل و نقل
درطول بازی با پازل های متعددی روبرو خواهید شد که همگی تا حدودی شما را با چالش مواجه خواهند کرد، کاری که زمانی Tomb Raider و Prince of Persia قادر به انجامش بودند.
هوش مصنوعی بازی هم نسبت به نسخه چهارم تغییری نکرده و همان ترکیب قدیمی آنچارتد برآن حاکم است: برخی دشمن ها کاور می گیرند اما اکثرا شاتگان بدست به سمت شما هجوم می آورند! چیزی که برای یک بازی نسل هشتمی واقعا ناامید کننده است؛ مهمتر اینکه تغییر در درجه سختی فقط بیشتر شدن جان دشمنان و کم شدن جان خودتان و همینطور بی کله تر شدن دشمنان را در پی دارد، نه هوشمندتر شدن و تغییر تاکتیک آنها.
یکی از مشکلات نسخه چهارم بازی در بخش ماشین سواری این بود که مپ تا حدود زیادی به هدر رفته بود؛ چرا که تنها اگر از آن دسته گیمرهای خوره بودید حوصله می کردید کل یا حداقل اکثر آن را بگردید اما اینجا بازی با چیدن گنج ها و اماکن مختلف و همچنین نشان دادن آنها در نقشه ما را ترغیب می کند تا در آن به گشت و گذار بپردازیم. نکته جالب درباره بخش ماشین سواری این است که نقشه درHUD بازی جایی ندارد و هر دفعه برای مسیریابی باید به نقشه Chloe رجوع کنیم، کاری که شاید کمی آزاردهنده باشد اما به عقیده من به حس ماجراجویی بازی اصالت بیشتری می بخشد.
اسلحه
تا پایان بازی ، برخوردهای رزمی با معرفی قابل پیش بینی و خسته کننده دشمنان گلوله اسفنجی که از حملات غواصی غیرقابل نفوذ هستند و اسلحه و RPG را تحریک می کنند ، سخت تر می شوند. اما در بخش میانی باز تر معمولاً می توانید جیب شورشیان را بدون اینکه دیده شوید از بین ببرید.
اما در اینجا ، نقشه بزرگ و آزادی ۴×۴ در مقایسه با جریان تنگ یک بازی Uncharted ، در ابتدا بدون جهت می تواند احساس شود. هنگامی که کلو و نادین فهمیدند که چه کاری باید انجام شود و کجا باید آن را انجام دهند ، باعث می شود قبل از اتاق های سیلاب ناگزیر و قطارهای فراری ، آرامش نسبی خوبی برقرار شود.
ناتی داگ
استودیوی ناتیداگ همیشه به همان اندازه که به خاطر مهارتهای داستانگویی و طراحی گیمپلیشان شناخته میشدند، به همان اندازه هم به عنوان بزرگترین غول دستاوردهای فنی و گرافیکی کنسولی نیز معروف هستند. به عبارت دیگر شاید بتوانم افت بازیهای آنها در دیگر بخشها را تصور کنم، اما تصور عدم پیشرفت گرافیکی بازیهای آنها کاملا غیرممکن است.
چنین چیزی دربارهی The Lost Legacy هم صدق میکند. اگر میخواهید ببینید آیا گرافیکی حتی بهتر از «آنچارتد ۴» امکانپذیر است، The Lost Legacy را بازی کنید. تصور اینکه ناتیداگ توانسته در این مدت کوتاه غول گرافیکی عجیب و غریبی مثل «آنچارتد ۴» را پشت سر بگذارد سخت است، اما حقیقت دارد.
گرافیک
به همین ترتیب Uncharted: The Lost Legacy نیز یکی از خارق العاده ترین گرافیک ها را در نسل هشتم عرضه می کند و به واقع جزو زیباترین عناوینی است که تاریخ بازی های رایانه ای از لحاظ بصری به خود دیده است.
تسلط حیرت انگیز ناتی داگ بر رابط برنامه نویسی کنسول نسل هشتمی سونی، خبری از بارگذاری های طولانی و آزاردهنده نیست و مجبور نیستید بعد از هر اشتباه، صفحه سیاه لودینگ را تماشا کنید؛ فراموش نکنیم که عدم وجود بارگذاری های دائمی، نشان دهنده دانش فنی بسیار بالای توسعه دهندگان است و حتی استودیوی گوریلا گیمز هم با بازی «هورایزن: زیرو داون» که بدون شک از پدیده های فنی نسل هشتم بود نتوانسته بود به چنین موفقیت بزرگی دست پیدا کند.
برخلاف آنچه ممکن است تصور کنید، لاست لگسی تمام جنبه های گیم پلی آنچارتد ۴ را در خود جای داده و شامل سکانس های بسیار جذابی از پلتفرمینگ با کمند و پازل هایی می شود که برای چند دقیقه مشغول نگه تان می دارند و مثل همیشه با حل کردن شان، احساس باهوشی می کنید.
صدا گذاری
صداگذاری شخصیت ها خیلی بیشتر از قبل اهمیت دارد زیرا دیگر این بار نولان نورث و نیتن دریک دوست داشتنی را ندارند که با بذله گویی ها و شیرین زبانی هایش حتی هنگام خطر مرگ، دل هر بازیبازی را ببرد و این بار بایستی شخصیت های اصلی بازی و در راس آن ها نقش اول بازی یعنی کلویی، به حدی عالی صداگذاری شوند که نه تنها بازیباز از نبود نیتن دلزده و غمگین نشود بلکه شخصیت های بازی و کلوئی را نیز کاملا بپذیرد. در همین راستا نیز صداگذاری شخصیت ها در بازی Uncharted: The Lost Legacy در اوج کیفیت قرار دارد و حتی کوچکترین و جزئی ترین نقش ها نیز به بهترین شکل ممکن کار صداگذاری شخصیت ها را انجام داده اند ک البته این موضوع یک رسم همیشگی نیز در این سری و کلا بازی های ناتی داگ محسوب می شود.
گرچه The Lost Legacy با محیط های جدید و زیبایی برای کشف و داشتن عکس های کلکسیونی از تلفن های هوشمند خود ، می تواند پرده بکشد ، سفر از طریق آنها بسیار آشنا است. تنها چیزی که در مورد این بازی تازه جالب است ، شخصیت های اصلی هستند ، اما آنها یک جفت امیدوار کننده هستند ، و کسانی که به دنبال یک فرمول فرمول نیستند ، باید از این فرصت استفاده کنند تا آنها را بشناسند. آنها مطمئناً ثابت کرده اند که ما به دراک احتیاج نداریم.
دید سایت های معتبر به بازی
گیم اینفورمر
۹۰ از ۱۰۰
با توجه به حجم محتوایی که این نسخه دارد، Uncharted: The Lost Legacy به راحتی میتوانست Uncharted 5 هم نامگذاری شود. با اینکه هنوز مشخص نیست ناتی داگ چه برنامهای برای آینده این سری دارد، اما به شخصه خیلی دوست دارم که این استودیو دوباره سراغ ماجراجویی دیگری با حضور کلوئی و نیدین برود؛ چرا که این دو کاراکتر هم دقیقا به اندازه نیتن دریک و خانوادهاش جذاب هستند. علاوه بر این، نحوه همکاری این دو کاراکتر در بازی هم به شکلی عالی کار شده است.
دیستراکتوید
۹۰ از ۱۰۰
یک سری از بازیها هستند که وابستگی زیادی به شخصی اصلی سری دارند. خیلی از ما تصور میکردیم که آنچارتد هم یکی از همین دست بازیها باشد و بدون حضور نیتن دریک، آن کیفیت همیشگی را حفظ نکند. با این حال ناتیداگ با The Lost Legacy ثابت کرد که این سری حتی بدون حضور نیتن دریک هم به بازی عالیای تبدیل میشود.
گیم اسپات
۹۰ از ۱۰۰
ساعات اولیه بازی Uncharted: The Lost Legacy جزو بهترین لحظاتی هستند که میتوانید در سری آنچارتد تجربه کنید. پس از آن هم بازی کماکان تجربهای عالی ارائه میدهد و تجربهی بسیار لذتبخشی است. همچنین یک مورد خیلی مهم در مورد این بازی، این است که The Lost Legacy با اینکه نسخهای فرعی از سری آنچارتد است، اما خصوصیات منحصربهفرد خود را دارد و به همین دلیل بدون حضور نیتن دریک هم به بازی موفقی تبدیل شده است.
پالیگان
۸۵ از ۱۰۰
با اینکه بازی شخصیتهای اصلی متفاوتی نسبت به نسخههای پیشین آنچارتد دارد، اما هرآنچه از یک بازی آنچارتد انتظار دارید در این اثر هم به وضوح دیده میشود و ناتیداگ تجربه خود پیرامون این سری را به خوبی به Uncharted: The Lost Legacy منتقل کرده است. همچنین حضور شخصیتهای جدید در بازی، میتواند نشانهای از برنامههای سازندگان برای آینده این سری هم باشد و شاید در آینده شاهد ساختهشدن نسخههای بیشتری با حضور شخصیتهای جدید باشیم. در کل اگر با مجموعه آنچارتد خاطره دارید، تجربه این بازی را از دست ندهید.
گیمزبیت:
۸۳ از ۱۰۰
طرفداران مجموعه آنچارتد از این بازی راضی خواهند بود، اما هرگز عاشق آن نمیشوند؛ چرا که بازی آنقدر محتوای جدیدی ندارد که باعث شگفتیمان شود و از این نظر کمی تجربهی ناامیدکنندهای است.
گاردین
۸۰ از ۱۰۰
با اینکه در Uncharted: The Lost Legacy شاهد محیطهای بسیار زیبایی هستیم که گشتن آنها لذتبخش است و البته این شانس را به کلوئی میدهد که با دوربینش تصاویر زیبایی شکار کند، اما واقعیت این است که حس خواهید کرد ماجراجوییای که در این محیطها انجام میدهید، تکراری و شدیدا آشنا است. تنها موردی که در ارتباط با این بازی کاملا جدید است، شخصیتهای اصلی آن هستند. به همین دلیل هم افرادی که به این سری علاقه دارند، باید با این دو شخصیت آشنا شوند؛ شخصیتهایی که ثابت میکنند سری آنچارتد وابسته به شخصیت نیتن دریک نیست.
آیجیان
۷۵ از ۱۰۰
Uncharted: The Lost Legacy به لطف شخصیتهای جذابش، داستان خوبش و همچنین بهره بردن از محیطهای زیبای هندوستان، به بازی موفقی تبدیل شده است. همراه شدن با شخصیتهای نیدین و کلوئی، باعث شده تا صحنههای اکشن تکراری بازی و محیطهای بزرگ ولی کم جزییات بازی هم جذاب به نظر برسند. علاوه بر این پازلهای مشهور سری آنچارتد و صحنههای سینمایی آن، در این نسخه هم وجود دارند.
ویدیو گیمر
۷۰ از ۱۰۰
Uncharted: The Lost Legacy ثابت میکند که سری آنچارتد هنوز هم میتواند ادامه داشته باشد و بازی جذابی تقدیم مخاطب کند. همچنین کلوئی و نیدین هم شخصیتهای کاملا مناسبی برای آینده این سری هستند. با این حال، سازندگان باید کمی خلاقیت بیشتری در نسخههای بعدی به خرج دهند تا بازیها حس و حال تکراری پیدا نکنند.