نقد و بررسی فیلم علاءالدین
نقد و بررسی فیلم علاءالدین (Aladdin) یک اثر جذاب از کمپانی دیزنی می پردازیم،با ریور وب همراه باشید.
توجه:اگر هنوز فیلم علاءالدین (Aladdin) را مشاهده نکرده اید،پیشنهاد میکنم از خواندن این مقاله صرف نظر کنید.
چراغ جادو
ویل اسمیت غول چراغ جادو، با نقش جینی در فیلم به نمایش در آمد،ولی این موضوع مطرح است حتما که نباید همه چیز شخصیتها کاملا شبیه به انیمیشن باشند در این جا با اضافه کردن تم کمدی عامیانه تر و نزدیک کردن غول چراغ جادو به یک انسان سازندگان سعی داشتهاند که جذابیت و نقش این شخصیت را بسیار پر رنگ جلوه دهند.
همراه شدن این شخصیت با صحنههای موزیکال شما را متعجب میکند،شاید به چهره و بازی خوب ویل اسمیت ایرادی وارد نباشد ولی شاید اگر این غول و فیلم به سمت تاریک تری هدایت میشد الان اثر بهتری را به تصویر می دیدیم زیرا دیگر زمان پایانهای خوش برای یک اثر فانتزی نیست و در دورهای هستیم که میخکوب شدن و کشش داستانی فیلم حرف اول را در سینمای جهان میزند.
علاءالدین
یک پسر کاملا تیز وبز و زرنگ طرف هستیم که رویاهای بزرگی در سر دارد و زندگی آزادانه را به همه چیز ترجیح میدهد،این شخصیت بر خلاف شخصیت زن داستان یعنی جزمین در انتقال حس موزیکهای فیلم همراه با فرار و گریز و خلق لحظه های عاطفی زیاد موفق نیست و دلیل بازی منا مسعود در این فیلم بیشتر شباهت این بازیگر با تصوری است که طی چندین سال از علاءالدین به وسیله انیمیشن ها و کتاب های داستان داشته ایم.
موسیقی
همراه شدن این موسیقی با حرکات شخصیتها چیزی نبود که به دنبال آن بودیم رقص و ویرایش ضعیف که تا حد زیادی ارتباط برقرار کردن را برای مخاطب سخت میکند، در کنار این فضاسازی و تم رقصها صدا بسیار بلند و گیج کننده است و بیشتر سازندگان دوست دارند که حنجره این آواز خوانان و تحریرهای زیبای آن را به نمایش بگذارند تا هماهنگی و پیوستگی بین این آوازها و فیلمنامه را که به نظر میرسد برای یک فیلم موزیکال لازم میباشد این مسئله باعث میشود که در سکانسهای که با موسیقی همراه است بیننده احساس خوبی نداشته باشد.
جزمین،حیوان های خانگی
یک دختر ساده که برای رفاه مردم دوست دارد که حکومت را به دست بگیرد و این مسئله را خیلی راحت در سر می پروراند و بارها نیز در طول فیلم به این مسئله پرداخته میشود موضوعی که وجود یا عدم وجودش تغییری در سیر داستانی نمیدهد و مانند یک تبلیغ تلویزیونی از جلوی چشمهای ما رد میشود و بیننده بدون هیچ احساسی به این سکانس ها منتظر یک اتفاق خاص بعد از در دست گرفتن حکومت به دست جزمین میماند، ولی پایان این انتظار متاسفانه باز است و ما سرانجام این همه دلسوزی را متوجه نمیشویم.
حیوان خانگی علاء الدین که به شدت نقش پر رنگی را در تمام سکانسهای درگیری فیلم دارد ولی میمون این داستان را میتوان تا حدی نقطه عطف این فیلم دانست و با چهره بامزه و در عین حال بازیگوش شما را تا حدی جذب خود میکند،حیوان گربه سان جزمین (راجا) خیلی کمتر در صحنه قرار می گرفت ،هیچ درگیری اتفاق نمیافتد و فقط شاهد غرشهای متداوم از این حیوان بودیم بهتر بود که حداقل یک حمله از این حیوان میدیدیم.
وزیر سلطان (جعفر)
شخصیت جعفر چیز خاصی را به نمایش نمیگذارد و بیشتر مورد تمسخر بود تا یک شخصیت بسیار شرور که در جادوگری مهارت های زیادی را دارد، ولی اصلا تهدید خیلی خطرناکی به حساب نمیآید و چیزی برای ترسیدن از او وجود ندارد. یک عصا که کل سناریوی فیلم برای نشان دادن شرور بودن این شخصیت را به نمایش می گذارد.
پایان این شخصیت بیشتر خنده دار بود تا پایان کار یک شخصیت شرور که قصد دارد همه چیز را به دست بگیرد در حدی این موضوع بد به نظر میرسید که شما بیشتر میخندید تا شوکه شوید که جعفر چگونه به غول جدید چراغ جادو تبدیل میشود و فریب علاءالدین را میخورد. خوب هنوز علاءالدین آخرین آرزوی خود را نگفته و جینی به او پیشنهاد می دهد که آرزو کند که با ملکه جزمین ازدواج کند ولی علاءالدین جینی را آزاد می کند و جینی با این تصمیم دوست خود خیلی متعجب می شود و به همین دلیل جینی با ندیمه ملکه ازدواج می کند و صاحب دو فرزند و یک کشتی زیبا می شوند و در آخر با یک صحنه نه چندان عاشقانه میان ملکه و علاءالدین هستیم.