در سال ۲۰۱۷ بود که در مراسم برگزاری E3 شاهد یک سوپرایزی بودیم که هیچ کس فکرش هم نمی کرد که آن سوپرایز بازی خدای جنگ(God Of war) باشد همه با مشاهده تریلری از آن شوکه شدن و دهان آنها برای مدتی باز مانده بود و مورد استقبال زیادی قرار گرفت و به نقد و بررسی این بازی هیجان انگیز می پردازیم با ریور وب همراه باشید.
دنیای وسیع خدای جنگ (God Of War)
دنیای عنوانی که در مقابلمان قرار دارد خیلی بزرگتر است. به جرئت میتوان گفت: در طی چندین نمایشی که از بازی منتشر شده بود چیزی حدود پنج درصد از کل دنیا را شاهد بودیم. دنیایی وسیع که در هر گوشه و کنار آن چیزی برای مخفی شدن دارد و لذت پیدا کردن صندوقهای مخفی و حل معماهایش برای گشایش آنها لذتی است که تا پایان کار با شما همراه خواهد بود.
یکی از بزرگترین سوالات و نگرانیهایی که از معرفی پرهیجان این عنوان در مراسم E3 با طرفداران همراه بود، تغییر زاویه دوربین بازی از حالت ایزومتریک به دوربین روی شانه و تاثیر آن بر کلیت این سری و گیمپلی بازی بود. در کنار آنها جهانباز شدن بازی و اضافه شدن المانهای عناوین نقشآفرینی و بودن یک همراه کودک (در کنار کریتوسی که هیچگاه همراهی را نمیپذیرفت)، را نیز باید به آن اضافه کرد. با همین جملاتی که گفته شد باید متوجه شده باشید که تغییراتی که در پیکرهی این عنوان انجام شده چیزی فراتر از یک تغییر است.
سلاح خدای جنگ(God Of War)
سلاح اصلی کریتوس این بار بلید اف چاوس نیست، بلکه یک تبر است که به همانند چکش «تور» قابلیت بازگشت به دستان کریتوس بعد از پرتاب را دارد؛ باید گفت این بازگشت هیچ وقت برای شما تکراری نخواهد شد! این سلاح به همراه دوربین جدید، باعث نزدیکتر شدن مبارزات گشته و در عین حال باید برای از پای درآوردن دشمنان با استراتژی خاصی پیش بروید. دشمنان حاضر در صحنه همانند گذشته پرشمار نیستند اما هرکدام از آنها میتوانند در یک لحظه از غفلت شما استفاده کرده و کریتوس را از پای دربیاورند.
گیمپلی یک تقلید ساده و کورکورانه از این سری است، سیستمی که در این بازی گنجانده شده چیزی فراتر از یک گیم پلی ساده دفاع و حمله است. تعداد کمبوهای بسیار بالا که به واسطه سپر، قابلیتهای تبر «لوایتن» و دستهای خالی کریتوس زمانی که با تبر دشمنی و ترکیبی که از این سه بوجود آمده باعث شده تا تقریبا هر فردی گیمپلی منحصربهفرد خود را پیش بگیرد که یکی از اهداف تیم سازنده بازی بود،در عین حال بدست آوردن زرههای مختلف با تعداد بالا که هرکدام قابلیت خاص خود را دارند، در کنار شخصی سازی آنها به واسطه سنگهایی که در طول بازی بدست خواهید آورد، کریتوس متفاوتی از کریتوس دوستتان را برایتان به ارمغان خواهد آورد.
دوربین بازی
سیستم ارتقای قابلیتهای تبر و تکتک قطعات زره و حتی جادوهای کریتوس و آتریوس را نیز به این توضیحات اضافه کنید تا به عمق سیستم شخصی سازی پی ببرید،به بحث تغییر دوربین که بازگردیم، باید گفت این دوربین به هیچ وجه دست و پای بازیکن را نمی بندد و اتفاقا هیجان خاصی را به مبارزات اضافه کرده است؛ اما نباید از حملاتی که از پشت سرتان به شما میشود غافل شوید!
درجه سختی بازی حتی برروی درجه معمولی، در ابتدا میتواند شما را با چالش مواجه سازد و این امر به شما یادآور میشود که با دنیای بیرحم و خیلی جدی طرف هستید! دیگر همانند گذشته نباید دل به دریا زده و با فشار دکمههای مختلف راه خود را از بین دشمنان باز کنید. این بار باید فکر کنید و در مواقعی که احساس خطر میکنید، عقبنشینی کرده و با درایت بیشتری به مقابله با دشمنان بپردازید. آترئوس نیز در مبارزات به شما کمک خواهد کرد اما این به معنای این نیست که به دست و پای شما خواهد پیچید و یا مبارزات را برایتان آسانتر خواهد کرد!
ماموریت های فرعی
باسهایی که در طول بازی با آنها روبهرو خواهید شد عطش شما برای مبارزات پرحماسه را پاسخ خواهند داد و اگر در طی مسیر از یاد بردهاید که کریتوس هنوز هم یک خدا از سرزمین یونان است، باسها این مهم را برایتان یادآوردی خواهند کرد! کافی است با اولین باس بازی مواجه شوید تا به این قضیه پی ببرید و قدرتهای فرا بشری کریتوس برایتان اثبات شود. کارگردانی صحنههایی که آنها را تجربه خواهید کرد در کنار صحنههای حماسی، بیشک خون شما را در رگهایتان به جوش خواهد آورد! در این بین با مینی باسهای متعددی نیز درگیر خواهید شد که هر کدام سبک مبارزه خاصی را میطلبند و هیجان خاص خود را به همراه خواهند داشت.
سفر کریتوس و پسرش تنها در دنبال کردن خط داستان اصلی خلاصه نمیشود و ماموریتهای فرعی بسیار زیادی در جاجای نقشه انتظارتان را میکشد. به طوری که حتی بعد از پایان خط داستانی اصلی، حداقل حدود ده تا پانزده ساعت دیگر کار برای انجام دادن خواهید داشت!
گرافیک بازی خدای جنگ(God Of War)
شاهد یکی از قدرتمندترین طراحیها و گرافیکها از تمامی جهات، بصری، تکنینی و هنری خواهیم بود، سانتامونیکا بار دیگر با طراحی قدرتمند طراحان خود به همگان اثبات کرد که رقیب قدری برای دیگر استودیوهای حال حاضر،ایجاد یک گرافیک بسیار واقعی و پرجزییات در بطن یک دنیای فانتزی، و طراحیهای خارقالعاده هنری چیزهایی هستند که هیچگاه فراموش نخواهید کرد و تا پایان بازی و با هر قدمی که در یک محیط جدید میگذارید.
از محیطهای برفی و سنگی و جنگلهای انبوه و دریاچهها و مردابهای مرده و غارهای داخل کوه گرفته تا معماریهای خاص به سبک وایکینگها و در داخل ساختمانها، ویترینی از بهترین و زیباترین لحظات را برایتان به ارمغان خواهند آورد. نورپردازی خارقالعاده و اعجاب انگیز را نیز به این کلکسیون اضافه کنید تا با یک شاهکار هنری بیرقیب روبهرو شوید. حالا با تمامی این توضیحات اگر به شما بگوییم سرزمین «میدگارد» تنها جایی نیست که در آن به گشت وگذار خواهید پرداخت و سرزمینهای دیگری نیز در بازی وجود دارند، واکنشتان جالب به نظر خواهد رسید!
صداپیشگی
موسیقیها، صداپیشگیها و صداگذاریهای این عنوان نیز به جمع المانهای بینقص آن اضافه میشوند تا پرونده این بازی با تک کلمه «شاهکار» بسته شود. ساخت موسیقی این عنوان را «بری مککریری» برعهده داشت و اولین بار که نتیجه کار زیبای او را قبل از معرفی این عنوان و در مراسم E3، آن هم به صورت زنده تماشا و گوش کردیم، مو به تنمان سیخ کرد. موسیقیهای این عنوان که برگرفته از سبک نیوایج به همراه موسیقیهای فولکلور اسکاندیناوی و وایکینگی، و ترکیب از این دو است، میتواند تا مدتهای مدیدی در گوشتان طنین انداز شود.
صداپیشگی «کریستوفر جاج» در نقش کریتوس و «سانی سالجیک» در نقش آترئوس باید مورد تمجید قرار بگیرند. حتی کاراکترهایی که در طول سفر ملاقات خواهید کرد نیز هر یک به نوبه خود نقش خود را به زیبایی هرچه تمام ایفا کردهاند. صداگذاری محیط و جزییات پرداخته شده به آنها، تحسینتان را به همراه خواهد داشت. از صدای آواز پرندگان و حتی مگسها گرفته تا صدای بازگشت تبر کریتوس از یک مسافت بسیار دور که با صدای شکسته شدن درب و دیوار و سنگ همراه است لبخند رضایت بر لبانتان خواهند نشاند!
شاهکار
از ابتدای معرفی این عنوان تا زمان انتشار آن نگرانیهای زیادی پیرامون آینده سری در بین طرفداران وجود داشت. نگرانیهایی که البته با وجود کوری بارلوگ، کارگردان سرشناس شماره دوم در سری قبل را تا حدودی فروکش میکرد. شاید یکی از دلایل این نگرانیها پنهان کاری به شدت پرقدرت خود استودیوی سانتامونیکا بود که هیچ تمایلی به نمایشهای متعدد از بازی نداشتند و اگر پافشاری سونی نبود شاید همان تعداد اندک نمایش هم نمیدیدیم! اما باید گفت نتیجه کار چیزی فراتر از باورها بود و همه مخاطبین با یک سوپریز شاهکار مواجه شدند. شاید کسی حتی فکرش را نمیکرد که این بازی به واسطه جهان باز شدن حتی دارای یک نقشه باشد.